از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
شهر کاشان مرکز شهرستان کاشان است. جمعیت این شهر طبق سرشماری سال ۱۳۸۵ مرکز آمار ایران برابر با ۲۴۸٬۷۸۹ نفر بوده که در فاصله ۲۷۰ کیلومتری از جنوب تهران، پایتخت ایران، ودر بین دامنه کوه کرکس نطنز و دشت کویر سکنی دارند.این شهرستان از شمال بهآران و بیدگل، از جنوب به نطنزو اردستان، از غرب به کوه کرکس و سیاه کوه و شهرستان محلات و اراک و از شرق به کویر مرکزی ایران محدود است. کاشان از نظر جمعیت بیستم و در رده یازدهمین شهر صنعتی ایران قرار میگیرد که دلیل آن وجود کارخانجات متعدد فرش ماشینی (بیش از یکصد کارخانه)، کارخانه تولید ورق گالوانیزه و کارخانجات تولید قطعات خودرو و مونتاژ است.در همین 3 الی 4 سال اخیر کارخانه ی تولید لوله های نشکن داکتیل هامون نایزه و همچنین کارخانه تولید خودرو سایپا کاشان تاسیس شده است. قدمت صنایع نساجی در این شهر به تولیدات شعربافی شامل مخمل بافی، زربافی و حریربافی برمیگردد که هم اکنون بیش از چند هزار نفر در کارخانجات نساجی مشغول به کار میباشند.
شهرت این شهر بیشتر به واسطه گلاب و فرش دستباف وآثار باستانی و جاذبههای توریستی متعدد آن است. کاشان به دارالمومنین، شهر عقربها، دروازه کویر...مشهور است.از محصولات کشاورزی آن میتوان به انواع غلات و میوههای فصلی اشاره نمود. غذای مورد علاقه در بین مردم این شهر آبگوشت و بالاخص گوشت و لوبیا میباشد.
آثار تاریخی و دیدنی فراوانی در این شهر وجود دارد که از آن میان میتوان به باغ فین، مسجد و مدرسه آقابزرگ، خانه عامریها، خانه عباسیها، خانه طباطبایی، خانه بروجردی، حمام سلطان امیراحمد و قبر شاه عباس صفوی... اشاره نمود.
به عقیده دانشمندان زبان شناس، کاشان به خانههای تابستانی گفته میشود که از چوب و نی ساخته شده باشد.[۱] درمورد وجه تسمیه کاشان سخن بسیار است.
قاسان و کاس رود
بر طبق حکایت تاریخ قم[کدام صفحه؟] قاسان نام دو تن از پادشاهان داستانی (پسران خراسان) بوده، قاسان اصغر پسر آفریدون است که نام او را به رودخانه (که به فارسی کاسه میگویند) نهادهاند؛ و قاسان دریا بوده که آن را کاس رود خواندهاند.[۲]
چهل حصاران و کاه فشان
برخی از نویسندگان دورههای اسلامی گفتهاند که کاشان در اصل چهل حصاران بوده، در زمان هارون الرشید عباسی به خواهش مردم آنجا، زبیده خاتون همسر خلیفه دستور ساختن شهر و برج و باروی آن چون کاه افشانی کردهاند و به تدریج کاشان نامیده شدهاست.[۳]
کی آشیان
این توجیه برخی از متاخرین، از آن نظر پیدا شد، که چون نخستین جایگاه آبادانی این ناحیه به امر پادشاهان داستانی ایران و در کنار چشمه فین برافراشته شدهاست، آن را کیاشیان (یعنی جایگاه ونشیمن پادشاه گفتهاند) [۴]
کاشان و کاشانه
منظور، مصداق و معنی لغوی آن است. چنانکه ملکالشعرای بهار میگوید:
لفظ کاشان و کاشانه به لغتهای قدیم | | معبد و جایگه جشن و دلاسائی بود |
و در جای دیگر نیز چنین میگوید: کاش و کاشان و کاشانه نیز که از اسامی بتخانهها است به معنی نوعی از مسکن شد، و نیز اسم خاص شهرها گردید.[۵]
تاریخ شکل گیری شهر در دوران بارانی بین آخرین دورههای یخچالی (زمین شناسی) به نظر میرسد در مرکز ایران دریای پهناوری گسترده بود. این دریا با شروع عهد خشکی به تدریج کوچک و خشک شد که اکنون در محل آن کویر بزرگ مرکزی برجاست و بشر در دوره استقرار در روستاها در اطراف این محل اسکان یافتهاست چنان که قدیمی ترین تمدنها را میتوان در حاشیه هلالی شکل کویر یافت. یکی از قدیمی ترین تمدنهای این حاشیه تمدن سیلک است. تپههای موسوم به سیلک واقع در ۲ کیلومتری جنوب غربی کاشان یکی از کهن ترین مراکز استقرار بشر در فلات مرکزی ایران به شمار میآید. حدود هشت هزار و پانصد سال پیش مردم سیلک پایه و اساس تمدنی را بنیان نهادند که در دورههای مختلف پیشرفت شایانی را بدست آورد. نشانههایی از این پیشرفت و ترقی را میتوان در آثار سفالین و اشیاء مسی و مفرغی بدست آمده از این تپهها (تپههای شمالی و جنوبی سیلک) که امروزه زینت بخش اکثر موزههای معتبر ایران و جهان است، مشاهده کرد. اقوام سیلک که دارای ابداعات و نوآوریهای فراوانی در صنایع آن دوران بودهاند، با تمدن بین النهرین و مناطق دیگر ایران ارتباطات فرهنگی و اقتصادی داشتهاند. تمدن سیلک به عنوان یکی از نخستین تمدنهای دشت نشین برای باستان شناسان از اهمیت قابل توجهی برخوردار میباشد. خاصه آنکه در کوزه گری و نگارگری و استفاده از آجر پخته در بنای ساختمانها و موارد متعدد دیگر به پیشرفتهای قابل ملاحظهای رسیده بودند. گرچه ردپای این تمدن ناگهان در تاریخ گم میشود و مردم سیلک بر اثر هجوم اقوام تار و مار و گریزان میشوند، اما برخی بر این عقیدهاند که ساکنان سیلک پس از ویرانی شهر و دیارشان به چشمه ساران به ویژه نیاسر و نوش آباد پناه برده و آبادیهایی را بوجود آوردهاند. با توجه به اینکه در منطقه کاشان آثاری از دوره هخامنشی و اشکانی وجود ندارد و پژوهشهای باستان شناسی نیز در این منطقه بسیار محدود بودهاست از تمدن این دوره در کاشان اطلاعات زیادی در دست نیست لیکن کشف سکههای نقره متعلق به دوران هخامنشی و اشکانی در این منطقه نشان از ردپای تاریخ دوره هخامنشی و سلوکی دارد. کشف گنجینهای متعلق به اواخر هزاره اول قبل از میلاد در روستای مرق گواهی بر امتداد مدنیت در منطقه کاشان تا اواخر دوره هخامنشی است. گرچه اخبار و مدارکی از دوره اشکانیان در این منطقه بدست نیامدهاست اما قراین متعدد تاریخی خبر از آبادانی و رونق کاشان در دوره ساسانیان میدهد. وجود آتشکدههای نیاسر، خرمدشت و نطنز، اشارات مولف تاریخ قم به مناطق باستانی چون نیاسر و نوش آباد، اخباری مربوط به یک شهرک دوره ساسانی به نام سارویه درمنطقه کاشان که به گزارش تاریخ نویسان تا دوره اولیه اسلامی نیز آثاری از آن برجای بودهاست همگی گواهی بر این مدعاست.
کاشان در دوران اسلامی همراه با قم، اصفهان، همدان و... از جمله شهرهای بلاد جبال یا عراق عجم محسوب میشود. تاریخ نویسان فراوانی از مردان نام آور و جنگجوی کاشان در این عصر (دوران ساسانی) سخن به میان آوردهاند که در جنگهای بسیار شرکت کردهاند�� اعثم��کوفی تاریخ نویس بزرگ عرب از حضور ۲۰ هزار سوار جنگجوی قم و کاشان یاد کردهاست که در جنگ��نهاوند��حضور داشتند.
مورخان و سفرنامه نویسان اوایل دوران اسلامی از عقربهای فراوان در کاشان و شیعه بودن مردمانشان به عنوان اصلی ترین ویژگی آن یاد کردهاند و کاشان را به عنوان شهر کوچکی معرفی نمودهاند. کاشان در نخستین دهههای قرن اول هجری با هجوم عربها روبرو شد و پس از مقاومتهای بسیار با از دست دادن استحکامات خود، تسلیم شده به تاراج رفت، حمداب مستوفی در��نزهه القلوب��بنای شهر کاشان را در دوران اسلامی به��زبیده خاتون��همسر هارون الرشید نسبت داده و در این مورد مینویسد: در قرن دوم هجری مسلمانان در جایی به نام چهل حصاران زندگی میکردند. کاشان در دوران آل بویه از رونق و آبادی خاصی برخوردار بود و صنعت سفالگری و فلزکاری آن شهرت فراوان داشت چنان که مقدسی در این زمان از کاشان چنین یاد میکند: ��کاشان شهری آباد و روستاهای نیکو دارد، کشتزارهای بسیار، گرمابه نیکو و نعمت فراوان و دارای دژ و خندقی است.�� کاشان در دوران آل بویه بواسطه ظهور سلاطین شیعی و نفوذ آنان بر خلیفه بغداد مورد توجه بیشتری قرار گرفت و به همراه قم از عنایت آل بویه و وزیر دانشمند آنان صاحب بن عباد بی نصیب نماند. با آغاز قرن پنجم و روی کار آمدن حکومت سلجوقیان، کاشان اهمیت و اعتبار روز افزونی یافت و در این زمان مردان بزرگ و نام آوری از این شهر به خدمت حکومت درآمده و به مدارج عالی رسیدند. چنان که راوندی مینویسد: ��اغلب وزارء و مستوفیان و دبیران دربار، کاشانی بودند، هنر و علم در این زمان کمال یافت و کاشان محل و منشاء فضل و ادب شد. در این دوره، شهر توسعه یافت و بناهای عمومی فراوان و گوناگونی مانند مسجد، مدرسه، خانقاه، دارالشفاء و کتابخانه ساخته شد.�� بیشتر بناهایی که در دوره سلجوقیان بنا شدهاست به دلیل زلزلههای پی در پی ویران شده و از میان رفته اند، لیکن آنچه باقی مانده، نشانی از توسعه و آبادی کاشان در این عصر میباشد. مهمترین آثار بجای مانده از این بناها مسجد جامع است که در این دوران (سلجوقیان) بازسازی شده و دارای گنبدی آجری و منارهای مزین به خط کوفی با تاریخ ۴۶۶ هـ. ق است. علاوه بر آن مناره��پنجه شاه ����برج و باروی شهر���� بند قمصر��و��قلعه جلالی��از دیگر بناهای معروف این عصر به شمار میروند. در دوران سلجوقیان کاشان به ترقی و آبادانی قابل ملاحظهای رسید. کثرت آثار تاریخی در این دوره و وجود مدارس متعددی که در این دوره در کاشان تاسیس شد و نیز ظهور دهها دانشمند کاشانی در این مقطع گواهی بر مدنیت و پیشرفت این شهر بودهاست. کاشان دراین دوره آنچنان که در کتاب راحه الصدور و دیوان ابوالرضا راوندی آمدهاست دوبار توسط میاجیق یکی از سرداران خوارزمشاهی و ملک سلجوق بن محمد بن ملکشاه سلجوقی مورد هجوم قرار گرفتهاست. در هر دو هجوم شهر کاشان به واسطه برج و بارو و پایمردی و جوانمردی اهالی در امان ماندهاست. اما روستاهای بی دفاع مورد قتل و غارت واقع شدهاند.
کاشان در قرن هفتم با حملات وحشیانه مغولان صدمات فراوانی دید و بخشی از شهر ویران شده و به غارت رفت ولی دیری نپائید، که به دلیل رونق کارگاهها و بافت انواع قالی، پارچه، ساخت کاشی و سفال دوباره حیات خود را بازیافت. در این دوره بناهای تازهای ساخته شد و بازار نیز گسترش یافت. در زمان جهانشاه��قراقویونلو��بناهای معتبر دیگری هم ساخته شده که برخی از آنها هنوز پابرجاست از جمله میدان سنگ و بناهای اطراف آن که به همت عماد الدین محمود بنا گردید. پس از برقراری حکومت مغولان در ایران و قبول اسلام و تشیع توسط ایلخانان مغولی، کاشان از شهرهای آباد و پررونق ایران به حساب میآمدهاست. حتی غازان خان سلطان مغولی پس از اینکه به مذهب شیعه درآمد، عنایت خاصی به کاشان داشته و عمارات قابل توجهی در این شهر بنا کردهاست. معروفترین عالمان کاشانی دوره سلجوقی و مغول عبارتند از: محمد بن علی بن سلیمان راوندی مولف راحه الصدور درباره تاریخ سلجوقیان ـ علامه قطب راوندی ـ سید فضل ا... ضیاء الدین ابوالرضا عالم فقیه و ادیب ـ حکیم فضل الدین کاشانی معروف به باباافضل ـ عارف نامی عبدالرزاق خان کاشانی از شاگردان مکتب ابن عربی ـ عزیزالدین محمود کاشانی و غیاث الدین جمشید کاشانی، حکیم، منجم و ریاضی دان نامی که به سبب تبحر و تالیفات در ریاضی و نجوم شهرت جهانی دارد. با روی کارآمدن حکومت صفوی در قرن دهم هجری، اهالی کاشان، شیعیانی مومن بودند و از حکومت آنان استقبال کردند. اگر چه زلزله ویرانگر سال ۹۸۲ هـ. ق ضربه سختی به بناهای شهر وارد آورد لیکن در این دوره از تاریخ کاشان در شئون مختلف ترقی فراوانی کرده و به منتها درجه شهرت دست یافت. صنعت و هنر بافندگی در این شهر به اوج ترقی و شکوفایی رسیده و بهترین و زیبا ترین انواع پارچههای ابریشمی، کتان، مخمل، مرغوبترین قالیهای پشم و ابریشم در کارگاههای نساجی کاشان بافته میشد. چنانکه شاردن سیاح فرانسوی مینویسد: اساس ثروت و حیات مردم کاشان از صنایع نساجی و ابریشم بافی و تهیه قطعات زربفت و نقره بافت تشکیل شدهاست. عصر صفوی بهترین دوره رونق و آبادانی کاشان بودهاست. دهها اثر تاریخی در شهر و حومه آن و ظهور دهها عالم و فقیه کاشانی در این دوره همگی نشانگر عصر طلائی کاشان در این دوره میباشد. سلاطین شیعه صفوی پس از اینکه اصفهان را به عنوان پایتخت برگزیدند و به کاشان که از مهمترین کانونهای شیعه نشین بود توجه شایانی کرده و ضمن سفرهای متعدد به این شهر اماکن رفاهی و مذهبی بسیاری را به یادگار گذاشتند. اهمیت کاشان در این دوره به حدی است که سفرنامه نویسان از این شهر به عنوان پایتخت مذهبی
No comments:
Post a Comment