|
|
|
|
ارسالی از:سارا رحیمی ایمیل:sararahimi1361@yahoo.com سلام خدمت برادر عزیزم محمد طباطبایی مدت زیادی نیست که من عضو مارشال شدم اما صفا و صمیمیت حاکم بر این گروه باعث شده هر روزم رو با ایمیلهای شما آغاز کنم.یک بار به ایمیل خود شما میل زدم اما جوابی نگرفتم. بابت دل شکستگی و خاطرات عاشقانه ای که داشتید سعی کردم کمک کنم و از تجربه خودم به شما سودی برسونم. امروز فهمیدم که قراره به خدمت سربازی بری و کلی ناراحت شدم که مدتی نیستید اما سربازی برای هر پسری لازمه و با استناد به گفته سربازی رفته ها چشم به هم بزاری تموم شده و خاطراتش جزو بهترین خاطرات زندگی میشه. داداش گلم امیدوارم هر کجا که هستی سلامت باشی و در سایه خداوند معشوقی سزاوارعشقی که در قلبت داری داشته باشی. فقط حواست باشه اگه روزی نگاهی لبریز از عشق بهت خیره شد نادیدش نگیری. برای همه مارشالیها آرزوی سلامتی و سعادت و دل خوش دارم. مخصوصا برای مملی طبا لطفا شما هم برای خوشبختی من و نامزدم که پنج ماهه نامزد کردیم دعا کنید. عیدتون مبارک باشه. پاسخ مملی طبا:سلام خدمت خواهر بسیار عزیزم سارا خانم جا داره در ابتدا بابت نامزدی شما تبریک عرض کنم و امیدوارم که 1000 سال در کنار همسرتون شاد و با دلی خوش زندگی کنید و همچنین یک عذر خواهی هم بابت جواب ندادن ایمیلی که برای من فرستاده بودید بکنم و عرض کنم که از اونجایی که این ستون یک جورایی تبدیل به ایمیل شخصی من شده رو همین حساب من بیشتر ایمیل های ارسالی به ستون رو چک می کنم ولی با این حال باز هم معذرت می خوام.ممنونم بابت لطفی که به من داشتید و بنده رو راهنمایی فرمودید امیدوارم که در زندگی بتونم به کار ببندم.
ارسالی از:شکوفه کلانتر ایمیل:shekoofeh493@yahoo.com
ارسالی از:فاطمه موسوی ایمیل:fatemehmosavi16@yahoo.com بت میدم گلای محمدی بم میگی خیلی بدی بت میگم دوستت دارم یه عالمه بم میگی خیلی برام جالبه بت میگم دارم از عشقت میمیرم بم میگی نیومده می خوام برم بت میگم میری ولی بمون به یاد بم میگی حرف میزنی خیلی زیاد بت میگم اول خدا بعدم شما بم میگی بسه دیگه این قصه ها بم میگی نکنی یه وقت خیانت بت میگم رو چشمام اطاعت بت میگم دوستت دارم یه عالمه رفتی اما عکس تو تو قابمه بم میگی زده به سرت مشخصه این حرفا که میزنی مزخرفه بت میگم قربونت برم خیلی زیاد بم میگی کی هستی؟یادم نمیاد
ارسالی از:کیوان کاظمی ایمیل:kaz3mi_h@yahoo.com يارو نشسته بوده پشت بنز آخرين سيستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان ميرفته، يهو ميبينه يه موتور گازي ازش جلو زد!خيلي شاكي ميشه، پا رو ميگذاره رو گاز، با سرعت دويست از بغل موتوره رد ميشه.
ارسالی از:ساسان ایمیل:sasan39sasan@yahoo.com
جهان قد یه لالایی
ارسالی از:لاوین ایمیل:lavin15061@yahoo.com امام علی(ع) به مالک اشتر ای مالک!0 شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی
ارسالی از:خان محمدی ایمیل:chem_khanahmadi@yahoo.com نام : کمال کلاس : دبستان موزو انشا : عزدواج! هر وقت من يک کار خوب مي کنم مامانم به من مي گويد بزرگ که شدي برايت يک زن خوب مي گيرم تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تايش را به من داده است حتمن ناسرادين شاه خيلي کارهاي خوب مي کرده که مامانش به اندازه استاديوم آزادي برايش زن گرفته بود. ولي من مؤتقدم که اصولن انسان بايد زن بگيرد تا آدم بشود ، چون بابايمان هميشه مي گويد مشکلات انسان را آدم مي کند در عزدواج تواهم خيلي مهم است يعني دو طرف بايد به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خيلي به هم مي خوريم از لهاز فکري هم دو طرف بايد به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولي مامانم مي گويد اين ساناز از تو بيشتر هاليش مي شود در عزدواج سن و سال اصلن مهم نيست چه بسيار آدم هاي بزرگي بوده اند که کارشان به تلاغ کشيده شده و چه بسيار آدم هاي کوچکي که نکشيده شده. مهم اشق است ! اگر اشق باشد ديگر کسي از شوهرش سکه نمي خواهد و دايي مختار هم از زندان در مي آيد من تا حالا کلي سکه جم کرده ام و مي خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم مهريه وشير بلال هيچ کس را خوشبخت نمي کند همين خرج هاي ازافي باعث مي شود که زندگي سخت بشود و سر خرج عروسي دايي مختار با پدر خانومش حرفش بشود دايي مختار مي گفت پدر خانومش چتر باز بود..خوب شايد حقوق چتر بازي خيلي کم بوده که نتوانسته خرج عروسي را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ايم که بجاي شام عروسي چيپس و خلالي نمکي بدهيم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتي مي خوري خش خش هم مي کند! اگر آدم زن خانه دار بگيرد خيلي بهتر است و گرنه آدم مجبور مي شود خودش خانه بگيرد. زن دايي مختار هم خانه دار نبود و دايي مختار مجبور شد يک زير زميني بگيرد. مي گفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پايين! اما خانوم دايي مختار هم مي خواست برود بالا! حتمن از زير زميني مي ترسيد . ساناز هم از زير زميني مي ترسد براي همين هم برايش توي باغچه يک خانه درختي درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست. از آن موقه خاله با من قهر است قهر بهتر از دعواست.آدم وقتي قهر مي کند بعد آشتي مي کند ولي اگر دعوا کند بعد کتک کاري مي کند بعد خانومش مي رود دادگاه شکايت مي کند بعد مي آيند دايي مختار را مي برند زندان! البته زندان آدم را مرد مي کند.عزدواج هم آدم را مرد مي کند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خيلي بهتر است! اين بود انشاي من.
ارسالی از:مهرنوش احمدی ایمیل:secret سلام من اولین باره که واسه این ستون مطلب می فرستم امیدوارم که خشتون بیاد .اگه هم دوست نداشتین به روم نیارین ، می خواستم بپرسم اشکالی نداره مطالب طنز بفرستم؟ مرسی از ستون مارشالی قشنگتون پاسخ مملی طبا:سلام خدمت شما سرکار خانم احمدی ما از ارسال مطالب شما دوستان خیلی هم خوشحال می شیم و باعث افتخار ماست فقط من از شما یک عذرخواهی بکنم بابت اینکه مطلب ارسالی ایندفعه شما رو در ستون قرار ندادم برای اینکه حجمش فوق العاده بالا بود و باعث می شد ایمیل ستون وارد spam بشه به خاطر همینه که من معمولا در ستون عکس قرار نمی دم اگه امکانش هست بیشتر برای ما مطلب ارسال کنید.
ارسالی از:ماهرخ بیگلری ایمیل:halazounevahshi@yahoo.com 786 سلام به همه مارشالی های با مرام آقای طباطبائی یکی از دوستای خوب مارشالیمون به نام خانم سید بی بی زهره کاملی از من خواستند که از شما به خاطر زحماتی که میکشند و ایمیل های زیبایی که می فرستند مخصوصاً تو این دوهفته که دیگه سنگ تموم گذاشتند تشکر کنم البته اینم بگم که قبلاً خودشون این کارو کردن ولی مجدداً از من هم خواستند که تشکر کنم که منم همونطور که به ایشون قول دادم این متن تشکر رو ارسال کردم خب اینم یه مدلشه دیگه البته قرار بود این ایمیل روز یکشنبه ارسال بشه که من هرچی تو ستون گشتم پیداش نکردم بعد دیدم واااااااااااای فرستادمش یه جای دیگه که بماند .......... آخه حالم خیلی بده و امسال رکورد سرماخوردگی رو شکستم و برای بار پنجم سرما خوردم ، صدام خفن گرفته و اگر کسی صدای منو از پشت تلفن بشنوه فکر میکنه با یه گودزیلا در حال مکالمه هست ، شب عیدی به چه حالی افتادیم فکر کنم اگه یه وقت قرار باشه سمت سیبری اینا برم همون تو مرز از سرما کبود شم بمیرم به هر حال من از طرف خودم هم تشکر می کنم و خسته نباشید میگم به مدیریت گروه آقای حجوانی و بقیه همکاران ایمیل سندرم در گروه بزرگ و بین المللی مارشال مدرن که تو این دو هفته انتخابات خیلی زحمت کشیدند و ایمیل های زیبایی ارسال کردند. هر جا سخن از ایمیل های زیباست نام مارشال مدرن می درخشد **************************** داستان فرعون و شیطان فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد. روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن. فرعون یک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد. فرعون پرسید کیستی؟ ناگهان دید که شیطان وارد شد. شیطان گفت خاک بر سر خدایی که نمیداند پشت در کیست. سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد. بعد خطاب به فرعون گفت من با این همه توانایی لیاقت بندگی خدا را نداشتم آنوقت تو با این همه حقارت ادعای خدایی می کنی؟ پس شیطان عازم رفتن شد که فرعون گفت چرا انسان را سجده نکردی تا از درگاه خدا رانده شدی. شیطان پاسخ داد زیرا میدانستم که از نسل او همانند تو به وجود می آید ****************************** باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست کوروش بزرگ پاسخ مملی طبا:سلام به سرکار خانم بیگلری این دوست عزیزی رو که فرمودید بنده افتخار آشنایی با ایشون رو ندارم اگه ممکنه از طرف من هم از ایشون تشکر کنید و بفرمائید که ما هر کاری که می کنیم به عشق مارشال و مارشالی هاست و آرزوی ما همواره اینه که ایمیل های ما مورد پسند دوستان واقع بشه امیدوارم که نقایص مارو دوستان به بزرگی خودشون ببخشند. ارسالی از:میترا رحیمی ایمیل:mitra_r49@yahoo.com اگر عمر دوباره داشتم دان هرالد (Don Herold) كاريكاتوريست و طنزنويس آمريكايى در سال ١٨٨٩ در اينديانا متولد شد و در سال ١٩٦٦ از جهان رفت. دان هرالد داراى تاليفات زيادى است؛ اما قطعه كوتاهش "اگر عمر دوباره داشتم..." او را در جهان معروف كرد.
بخوانيد: البته آب ريخته را نتوان به كوزه باز گرداند، اما قانونى هم تدوين نشده كه فكرش را منع كرده باشد. اگر عمر دوباره داشتم، مىكوشيدم اشتباهات بيشترى مرتكب شوم. همه چيز را آسان مىگرفتم. از آنچه در عمر اولم بودم ابلهتر مىشدم. فقط شمارى اندك از رويدادهاى جهان را جدى مىگرفتم. اهميت كمترى به بهداشت مىدادم. به مسافرت بيشتر مىرفتم. از كوههاى بيشترى بالا مىرفتم و در رودخانههاى بيشترى شنا مىكردم. بستنى بيشتر مىخوردم و اسفناج كمتر. مشكلات واقعى بيشترى مىداشتم و مشكلات واهى كمترى. آخر، ببينيد، من از آن آدمهايى بودهام كه بسيار مُحتاطانه و خيلى عاقلانه زندگى كردهام، ساعت به ساعت، روز به روز. اوه، البته من هم لحظاتِ سرخوشى داشتهام. اما اگر عمر دوباره داشتم از اين لحظاتِ خوشى بيشتر مىداشتم. من هرگز جايى بدون يك دَماسنج، يك شيشه داروى قرقره، يك پالتوى بارانى و يك چتر نجات نمىروم. اگر عمر دوباره داشتم، سبكتر سفر مىكردم. اگر عمر دوباره داشتم، وقتِ بهار زودتر پا برهنه راه مىرفتم و وقتِ خزان ديرتر به اين لذت خاتمه مىدادم. از مدرسه بيشتر جيم مىشدم. گلولههاى كاغذى بيشترى به معلمهايم پرتاب مىكردم. سگهاى بيشترى به خانه مىآوردم. ديرتر به رختخواب مىرفتم و مىخوابيدم. بيشتر عاشق مىشدم. به ماهيگيرى بيشتر مىرفتم. پايكوبى و دست افشانى بيشتر مىكردم. سوار چرخ و فلك بيشتر مىشدم. به سيرك بيشتر مىرفتم. در روزگارى كه تقريباً همگان وقت و عمرشان را وقفِ بررسى وخامت اوضاع مىكنند، من بر پا مىشدم و به ستايش سهل و آسانتر گرفتن اوضاع مىپرداختم. زيرا من با ويل دورانت موافقم كه مىگويد: "شادى از خرد عاقلتر است." ارسالی از:مژده طهماسبی ایمیل:barbi_dance@yahoo.com سلام به خانواده دوست داشتنی خودم از الان غصه دارم که یک مدت طولانی نمی تونم حرفهای قشنگتون رو بخونم و بشنوم و در کنار هم باشیم. میدونم که اکثر دوستان مثل هوخشتره از این طرف به اون طرف میرن تا کارهای آخر سال رو به اتمام برسونن. برای همین سریع میرم سر مطلب امروز و تا ستون بعدی که دوباره همدیگر رو ببینیم. امروز میخوام راجع به لباس عروس و چگونگی انتخاب اون برای عروس خانمهای گل چند مطلب بنویسم. البته دو قسمت میکنم این بخش رو و مابقی اون رو در ستون بعدی براتون مینویسم.
شما باید زیباترین باشید (منبع : مجله ایده آل)
رازهایی که عروس ها برای برازنده تر شدن در فراموش نشدنی ترین روز عمر خود باید بدانند. اهمیت این لباس شاید باورتان نشود اما خیلی از مهمان های شما بیش از آنکه چهره شما را مورد توجه قرار دهند، به دنبال نوع لباس تان هستند اما برای این که برازنده تر به نظر برسید، باید لباسی مناسب انتخاب کنید که واقعا مناسب فیزیک شما باشد. به هر حال هر خانمی ، حالت بدنی خودش را دارد وباید برای خودش بهترین و مناسب ترین لباس را تهیه کند. عروس های قد بلند و لاغر با این که همه مدل لباسی برازنده شماست، اما بهتر است از پوشیدن لباس های راسته اجتناب کنید. چون شما را از آنچه هستید، لاغرتر نشان میدهند. بهترین نمونه برای شما لباسی است با دامن پف دار و بلند ( البته بدون دنباله ) که آستین حلقه ای داشته باشد. البته چون قدتان بلند است می توانید لباس تان را به اندازه یک وجب بالاتر از مچ پا بگیرید تا کمی هم متفاوت به نظر برسید و در ضمن کفش های تان را هم به نمایش بگذارید. عروس های با قد متوسط شما جزو عروس های خوشبختی هستید که می توانید روی هر مدل لباسی حساب باز کنید. البته بهتر است سراغ لباس هایی که خیلی بلند و خیلی پف دار هستند نروید حتی شما میتوانید کمی هم متفاوت تر عمل کنید و لباس عروس های خاص تر را امتحان کنید اما روی هم رفته لباس هایی با دنباله بلند و با بالاتنه کار شده همراه با دامنی که چند لایه تور دارد، میتواند بیشتر برازنده شما باشد، به شرط آن که نخواهید لاغر تر یا چاق تر به نظر برسید. عروس های سبک وزن شما می توانید هر چقدر که دلتان میخواهد لباس های پر از پف و تور و گیپور و گل بپوشید. شاید از آن دسته عروسهایی باشید که یک لباس ساتن سفید و راسته را بیشتر ترجیح بدهید اما به هر حال اگر میخواهید برازنده تر باشید می توانید لباسی را به تن کنید که کمی شما را درشت تر نشان دهد. برای این که قد بلند شوید، میتوانید کفش های پاشنه دار بپوشید . تاج بلند روی سر بگذارید ، شیفون بلند روی سر بزنید و حتی شینیون موهای تان را بالا ببندید. ادامه دارد...
ارسالی از:فریبا صمیمی ایمیل:fariba_sa6314@yahoo.com اگر این 18 ثانیه بتواند تا 68 ثانیه ادامه یابد دیگر کار تمام است و کل هستی به تکاپو می افتد تا برای فکر متمرکز شده یک راه حل پیدا کند. اگر آرزوست برآورده اش کند و اگر سوال است برایش جوابی بیابد. در نگاه اول شاید این عدد 68 ثانیه خیلی کم و ناچیز به نظر برسد. 68 ثانیه یعنی فقط یک دقیقه و هشت ثانیه و بسیاری از افراد می گویند که تمرکز به مدت 68 ثانیه هیچ کاری ندارد!؟ خب آیا شما هم همین طور فکر می کنید؟ بسیار عالی است! امتحان کنید. خواهید دید که هنوز 18 ثانیه اول رد نشده فکرتان منحرف می شود. ایدهای جدید بلافاصله از اعماق افکارتان ظاهر می شود و نجواگر درونی تان به سخن در می آْید که جدی نگیر و دست از این بازی ها بردار و به مسایل مهم تر زندگی بپرداز و ... ما عادت کرده ایم و در حقیقت عادت داده شده ایم که بدون فکر و بر اساس عادت زندگی کنیم. ما صبح از خواب بر می خیزیم بدون این که فقط 68 ثانیه برای کارهای روزانه وقت بگذاریم شروع می کنیم به خوردن صبحانه و سر کار رفتن. بدون اینکه 68 ثانیه مستمر ناقابل برای ارزیابی کارهایمان وقت بگذاریم اسب سرکش ذهن را به این سو و آن سو می تازانیم تا ظهر شود و ناهاری بخوریم و استراحتی و بعد دوباره کار و سپس شب و دور هم جمع شدن و تلویزیون دیدن و بعد خوابیدن. آرزو هر ساعت 60 دقیقه است و شبانه روز شامل هزار و چهارصد و چهل دقیقه است اما ما خیلی مواقع در این 1440 دقیقه شبانه روزمان نمی توانیم 68 ثانیه روی یک موضوع خاص فکرمان را متمرکز کنیم!! به راستی این فکر پر جست و خیز که نمی تواند 68 ثانیه آرام بگیرد به چه دردی می خورد؟! فکر پریشان و ناآرام چیزی جز بی قراری و آشفتگی به همراه ندارد. پیر و جوان و زن و مرد هم نمی شناسد. فکری که نتواند آرام گیرد و چند لحظه ای روی موضوعی که صاحب فکر صلاح می داند متمرکز شود، مطمئناً به هنگام نیاز و بحران که تمرکز بیشتر لازم است، کارآیی ندارد و فلج می شود. باید همین الان هر کاری که داریم زمین بگذاریم و به سراغ ذهن ناآرام خود برویم و 68 ثانیه آن را مهار کنیم. 68 ثانیه به شرایطی که الان در آن قرار داریم بیندیشیم. 68 ثانیه بعد به این که واقعا در زندگی چه می خواهیم فکر کنیم. 68 ثانیه بعد به خوشبختی های خودمان بیندیشیم و 68 ثانیه دیگر به این فکر کنیم که چقدر آرام می شویم وقتی روی مسائل زندگی خودمان با آرامش فکر می کنیم. کاینات بیرون از بدن ما گوش به فرمان ماست تا هر چه را می خواهیم به او ابلاغ کنیم. اما به یک شرط و آن این است که موقع دستور دادن این طرف و آن طرف نپریم. 68 ثانیه یک جا بایستیم و صریح و شفاف بگوییم چه می خواهیم. آن وقت می بینی که می توانی
ارسالی از:صبا حسینی ایمیل:hs0064@yahoo.com یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه ی لیلا شکست عشق آن شب مست مستش کرده بود فارغ از جام الستش کرده بود گفت یارب از چه خوارم کرده ای بر صلیب عشق دارم کرده ای خسته ام زین عشق دل خونم نکن من که مجنونم ، تو مجنونم نکن مرد این بازیچه دیگر نیستم این تو و لیلای تو ... من نیستم گفت ای دیوانه لیلایت منم در رگت پنهان و پیدایت منم سالها با جور لیلا ساختی من کنارت بودم نشناختی ارسالی از:صحرا ایمیل:secret خدا جون! تو که اينقدر بزرگ هستي چطوري مياي خونه ما؟ دعا ميکنم در سال جديد به اين سؤالم جواب بدي! (پيمان زارعي / 10 ساله ) ارسالی از:مژده ایمیل:mojdeh_malose@yahoo.com سلامممممممممممممم به همه دوستانه زیباتر از گلم بچه ها می دونید چیه تازگی ها یه مشکلی پیدا کردم یعنی مشکل که نه یه چیزی هست که چند وقت فکرمو مشغول کرده حالا نمی دونم بگم یا نه ............ باشه حالا انقدر اصرار نکنید میگم : اگه یه روز صبح ساعت 6.30 از خواب بیدار شم بعد بیام سر کار ساعت 8 کارت بزنم بعد کامپیوترم رو روشن کنم روشن نشه چه جوری ایمیل های شما رو چک کنم ............. اونوقت فکر کنم از افسردگی بمیرم تورو خدا کمکم کنید. ولی جدی خیلی بهتون عادت کردم یعنی عاشقتونمممممممممممم . یک- به مردم بیش از آنچه انتظار دارند بدهید و این کار را با شادمانی انجام دهید . دو- با مرد یا زنی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید. برای اینکه وقتی پیرتر می شوید، مهارت های مکالمه ای مثل دیگر مهارت ها خیلی مهم می شوند . سه- همه ی آنچه را که می شنوید باور نکنید، همه ی آنچه را که دارید خرج نکنید و یا همان قدر که می خواهید نخوابید چهار- وقتی می گویید: دوستت دارم. منظورتان همین باشد . پنج- وقتی می گویید : متاسفم. به چشمان شخص مقابل نگاه کنید . شش- قبل از اینکه ازدواج کنید حداقل شش ماه نامزد باشید . هفت- به عشق در اولین نگاه باور داشته باشید . هشت- هیچ وقت به رؤیاهای کسی نخندید. مردمی که رؤیا ندارند هیچ چیز ندارند. نه- عمیقاً و با احساس عشق بورزید. ممکن است آسیب ببینید ولی این تنها راهی است که به طور کامل زندگی می کنید . ده- در اختلافات منصفانه بجنگید و از کسی هم نام نبرید . یازده- مردم را از طریق خویشاوندانشان داوری نکنید . دوازده- آرام صحبت کنید ولی سریع فکر کنید . سیزده- وقتی کسی از شما سوالی می پرسد که نمی خواهید پاسخ دهید، لبخندی بزنید و بگویید : چرا می خواهی این را بدانی؟ چهارده- به خاطر داشته باشید که عشق بزرگ و موفقیت های بزرگ مستلزم ریسک های بزرگ هستند . پانزده- وقتی کسی عطسه می کند به او بگویید : عافیت باشد . شانزده- وقتی چیزی را از دست می دهید، درس گرفتن از آن را از دست ندهید . هفده- این سه نکته را به یاد داشته باشید: احترام به خود، احترام به دیگران و مسئولیت همه کارهایتان را پذیرفتن. هجده- اجازه ندهید یک اختلاف کوچک به دوستی بزرگتان صدمه بزند . نوزده- وقتی متوجه می شوید که اشتباهی مرتکب شده اید، فوراً برای اصلاح آن اقدام کنید . بیست- وقتی تلفن را بر می دارید لبخند بزنید، کسی که تلفن کرده آن را در صدای شما می شنود . بیست و یک- زمانی را برای تنها بودن اختصاص دهید . یک دوست واقعی کسی است که دست شما را بگیرد و قلب شما را لمس کند . پاسخ مملی طبا:سلام خدمت مژده خانم خیلی ممنون که این همه به ما لطف دارید اتفاقا من یه راه خوبی بلدم.یه روز(حدودا دو ماه پیش)از روی تنبلی و خستگی بیش از حد نمی تونستم ایمیل ارسال کنم به خاطر همین به امیر حجوانی زنگ زدم و الکی بهش گفتم اینترنتم قطع شده و نمی تونم ایمیل ارسال کنم اون هم چیزی نگفت و خداحافظی کرد.من هم خوشحال بودم و داشتم استراحت می کردم که بعد از یک ساعت دیدم زنگ در خونه رو زدند.تاکسی تلفنی بود و گفت:یه بسته از طرف آقای حجوانی برام آورده من هم کنجکاو بسته رو گرفتم و وقتی باز کردم دیدم موبایلش رو همراه یک نامه برام فرستاده.توی نامه نوشته بود آقا جان خر خودتی بر فرض هم اگه اینترنت قطع باشه اشکالی نداره این موبایل من رو بگیر و باهاش وصل شو به اینترنت.این داستان رو گفتم تا بگم با ایرانسل دیگه مشکل نبود اینترنت نخواهید داشت.
ارسالی از:زهره قاسمی ایمیل:zghasemi89@yahoo.com سلام بر خانواده خودم خوبید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ راستش بعد از مدت ها ایمیل زدم که بگم چرا همش از شکستای عشقی حرف میزنید بابا از وصال بگید دلمون لک زد یکی بگه من و فلانی بهم رسیدیم فردا عقدمونه میدونید چیه منم حدود چند ماه پیش رابطم با پسر مورد علاقه ام قطع شد و خودم خواستار این قطع رابطه بودم ولی میدونید چی شد اوایل همین ماه بود که گوشیم زنگ خورد کی پشت خط بود خب معلومه دیگه همون پسره چی میگفت؟ میگفت من نمیتونم فراموشت کنم من قصدم یه دوستی ساده نیست که آخرش با یه ببخشید رابطه ما یه سوتفاهم بود تموم شه من قصدم ازدواج و میخوام به این خواسته ام برسم خلاصه خیلی چیزا گفت و من فهمیدم چه ابلهی بودم که چند ماه پیش گفته بودم باهم رابطه نداشته باشیم آخه فکر میکردم داره چرت میگه ولی الان میخواد با مامانم صحبت کنه اینارو گفتم که هم تو ستون یه حرف از وصال داشته باشیم هم بگم اونایی که رابطتون قطع شده مطمئن باشید برمیگرده البته اگر به صلاح شما باشه اگر برنگشت بدونید طرف لیاقت شمارو نداشته خدا یکی بهترشو برات در نظر داره ممنون که پای حرفم نشستید به قول کره ای ها کامسادیر میدا یعنی مچکرم پاسخ مملی طبا:آفرین آفرین بنده کاملا با این صحبت شما موافقم دیگه بحث شکست عشقی و غم و غصه توی ستون خیلی زیاد شده جان من بیاین فقط دو هفته به خودمون مرخصی بدیم و با روی خوش و دلی شاد بریم استقبال عید بعدش همگی با هم می شنیم و یه دل سیر زار می زنیم (لول)
ارسالی از:راک کیلر ایمیل:rock_kiler@yahoo.com سلامی به گرمی نان و تنور سلامی به یاران سنگ صبور سلامی به دستان بی معرفت به نزدیک یادان پیوسته دور سلامی به مردان ایران زمین دلیران،شجاعان،زنان غیور سلامی به عشق وبه عاشق سلام سلامی به راه بندان عقل وشعور سلامی به گرد تمام جهان به دوستان سلام وبه دشمن به زور "نیما-د" بازم سلام دوستان چند روز پیش یه اتفاق جالب برام افتاد که یه جورایی برق سه فاز از کلم پرید راستش رو بخواید: چند روز پیش غروب بود هوا تاریک شده بود خودتون می دونید که این روزها خیلی زود شب میشن منم داشتم مغازه رو تعطیل میکردم که یک هو دیدم صدای انفجار محیبی مثل صدای (اکریل چهارشنبه سوری )از مغازه کناریمون که شبها شاگرداش توی مغازه می خوابن بلند شد یک دفعه چراغهای مغازه شروع به روشن وخاموش شدن کردن که من ناخودآگاه به سراغ فیوز برق رفتم و انو بیرون زدم توی این هیری ویری، صدای یا خدای شاگرد مغازه همسایمان بلند شد که چشمتون روز بد نبینه دیدم شعله آتیش از مغازه اوناس در ضمن کابل های برق هم داشتن جرقه می زدند که من حول شدم و رفتم سمت در مغازشون که کابل برق از شدت آتیش و جرقه افتاد کنارم و من خشک شدم البته نه از برق کابل از ترس البته کلا من خیلی کم اتفاق میفته که از حوادث شکه بشم یعنی تا حالا هیچ اتفاقی اینجوری منو شوکه نکرده بود خلاصه دوباره اینجا داستان خشک نشم که رفتم پشت کرکره و صداشون کردم که دیدم شکر خدا سالمن و کلیدارو دادن منم کرکره رو بالا زدم دیدم تمام مغازه پر شده از دود که صدای انفجارم به خاطر ترکیدن کنتور برق بود راستشو بخواین تا یکی دو روز شکش تو بدنم بود تا حالا اینقدر مرگو نزدیک ندیده بودم حالا این چند روز رو همش تو فکر مرگم که اگه میمردم چه عمر چرتی داشتم و بی ثمر وفایده برای هیچکی حتی خودم و بیشتر به فکر اون دنیا افتادم حالا میخوام از این به بعد لااقل هر ماه خودم رو به برق بزنم که از یاد مردن و روز رستاخیزم غافل نشم خلاصه حسابی امروز براتون فک زدم حالا راستی این وسط یه اتفاق جالب هم افتاد واون این بود که من قدم به کنتور برق مغازه به دلیل ارتفاع خیلی زیادش نمیرسه و بعد هرجور امتحان کردم نتونستم فیوز رو بیرون بزنم نمی دونم اون لحظه چه جوری این کارو کردم . دیگه وقتتون رو نمی گیرم و در پایین آدرس یه سایت قرآن آنلاین میزارم که لااقل اگه فقط یکی از شما از اون سایت دیدن کرد یه کار خوب توی این امر بیهوده سپری شدم کرده باشم. بای http://www.ghorany.com/quran.htm چرا از مرگ می ترسید ؟ فریدون مشیری هراس من از مرگ نیست ، هراس من از بیهوده زیستن است
ارسالی از:رضا ایمیل:reza_2501093@yahoo.com یک مردِ روحانی، روزی با خداوند مکالمه ای داشت: "خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟"
ارسالی از:فرشاد چاوشی ایمیل:fj.chavoshi@yahoo.com سلااااااااااااااااااااااااااااااااام. بازم اومدم. با یه تکنوازی سه تار دیگه. خوشبختانه سروری که تکنوازی هامو توش آپلود میکردم فیلتر شد و مشکل اونایی که نتونستن آهنگو دانلود کنن رفع شد. دانلودش ایندفعه خیلی راحته. بازم ازتون خواهش دارم که حمایتتون رو از من دریغ نکنید و نظراتتون رو برام ایمیل کنید تا من بتونم کارم رو بهتر از اینی که هست ادامه بدم. منتظرمااااااااااااااااااا نگین زمانش کمه که قاطی میکنم. واسه همین م کلی زحمت کشیدم و وقت گذاشتم. اینم لینکش:
ارسالی از:فریبا محمدی ایمیل:free.mohamadi@yahoo.com سلام.....خوبین؟؟؟نمیدونم چی بگم؟؟؟هنوز احساس غربت میکنم باهاتون نمیدونمم چرا....ولی میدونم که همه مارشالی ها رو دوست دارم.شاید ایمیل منم جز حذفیا باشه ولی همین که آقای طباطبایی میخونن وبعدحذفش مکنن خوبه...خوشحالم میخونیدش.... پاسخ مملی طبا:سلام به سرکار خانم محمدی چی شده؟آخه چرا من باید مطلب شما رو حذف کنم.اگه مشکلی هست خب برای ما هم بگید ما همه اینجا هستیم تا با هم بخندیم و با هم مشکلات همدیگرو حل کنیم ما مارشالی ها هم شما و هم همه دوستان رو دوست داریم مشکلات همه شما مشکل ما هم هست پس قایمش نکنید بگید.
ارسالی از:شیدا مرادخانی ایمیل:shaydamoradkhani@yahoo.com جدیدا یه دوست شاعری پیدا کردم که متن زیر از ایشونه . ازش اجازه گرفتم که شما رو هم در لذت خوندنشون شریک کنم - شیدا آسمان آبی نگاه تو ، دریایی از عشق است برای غنچه های پژمرده دلم و سرزمینی پر از آرامش برای مرغ مینای بیقرار دلم .
قصه تنهایی ام را در تاریکی شب با تو در میان می گذارم . سکوتت در بی نهایت زمان ، داستان خستگیهایت را در امتداد جاده زندگی مرور می کند .
و سحر خوب این را می داند و با روشنایی چشمانت پیوندی دیرینه دارد .
عاشقانه بید را نگاه می کنی و می خندی و صدای خنده تو ، تلاطم امواج ذهنم را آرامش می بخشد . و این زیباترین ترانه است برای من !
لابه لای نسترنهای باغ رویایم ، دستان گرمت را جستجو می کنم و من امروز طلوع صداقت را در میان انبوه تاریکیها باور کردم و به غریبانه بودن اشکهایت در خزان سادگی ایمان آوردم .
همراه با موسیقی باد به حیاط می روم و از باغچه سبزی که دوست داشتی ، یک دسته گل رز می چینم و آن را در سبد پر از گل آرزوهایم می کارد و با عشقی نو ، آن را به تو هدیه می دهم
شاعر : هدیل
ارسالی از:رضا باقری ایمیل:rezabagheri36@yahoo.com با سلام خدمت همه عزیزان مارشالی: با رخصت از جناب آقای پزشکی چند داستان کوتاه را برایتان در ستون گذاشته ام که امیدوارم مفید فایده واقع گردد. (البته با تشکر از برادر خانم عزیزم آقای مهدی موسی رضائی که این مطالب را برایم فرستاده.) اشتباه فرشتگان . .
خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالیکه یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد.
هميشه کسانى که خدمت میکنند را به ياد داشته باشيد سپس يک مرد روستايى با بار سبزيجات به نزديک سنگ رسيد. بارش را زمين گذاشت و شانهاش را زير سنگ قرار داد و سعى کرد که سنگ را به کنار جاده هل دهد. او بعد از زور زدنها و عرق ريختنهاى زياد بالاخره موفق شد. هنگامى که سراغ بار سبزيجاتش رفت تا آنها را بر دوش بگيرد و به راهش ادامه دهد متوجه شد کيسهاى زير آن سنگ در زمين فرو رفته است. کيسه را باز کرد پر از سکههاى طلا بود و يادداشتى از جانب شاه که اين سکهها مال کسى است که سنگ را از جاده کنار بزند. آن مرد روستايى چيزى را میدانست که بسيارى از ما نمیدانيم!
خوشبخت ترين فرد كسي است كه بيش از همه سعي كند ديگران را خوشبخت سازد.
جناب آقای طباطبائی: بخش آخر مطلبم فقط برای خود شماست. یرای بنده از واژه گرانقدر استاد بهره نگیرید چرا که : آنقدر واژه بزرگی است که برای بزرگان زیبنده است و برای من که کوچکترینم شایسته نیست و نه تنها من را بزرگ نمی کند بلکه به شدت جایگاه آن واژه را پایین می آورد. ارادتمند شما پاسخ مملی طبا:سلام مجدد خدمت جناب باقری همیشه گفتند اگه کسی چیزی هر چند کوچک هم به تو آموخت استاد توست من هم از این مطالب اخیر شما کلی چیز یاد گرفتم. پس نام استاد برای شما در مورد من کاملا صدق می کنه.
ارسالی از:آسیه مقدس ایمیل:asieh_sporttip2020@yahoo.com سلام ، سلامي چو بوي خوش بهاري اميدوارم هميشه بهاري باشيد فقط خواستم از دوستاني كه برايم پيغام ميزان و خيلي نسبت به من لطف دارن تشكر كنم و خيلي خيلي ازشون ممنون هستم و تمام مارشاليهاي گل رو دوست دارم چرا مادرمان را دوست داریم؟
ارسالی از:شیدا ایمیل:respina_8055@yahoo.com سلام من شیما هستم این اولین باری هست که به ستون مارشالی ها میل میزنم ولی خیلی وقته که مارشالی هستم. یه خواهش ازتون داشتم اگه یادتون باشه پارسال این موقع ها بود که یه مطلبی در مورد ماهی گلی فرستادید. در مورد اینکه اصلا ماهی گلی جزوه رسوم ما نیست و از سال نوی چینی وارد فرهنگ ما شده اون هم به غلط چون چینی ها سال نو که مشیه ماهی گلی ها رو آزاد میکنند ولی ما میندازیمشون توی تنگ آب! من اون ایمیل رو ندارم که بفرستم ولی اگه تو آرشیوتون هست یه بار دیگه از مردم بخواهید که سر سفره های هفت سین شون ماهی گلی نگذارند مرسی از ایمیل های خیلی خیلی قشنگ و آموزندتون پاینده باشید پاسخ مملی طبا:سلام خدمت شیدا خانم خیلی ممنونم بابت ایمیلی که ارسال فرمودید و خیلی خوشحالم که برای اولین بار مطلبتون رو در ستون می بینم فکر کنم این مطلبی رو که می فرمائید برای علی پزشکی باشه ولی چشم حتما در آرشیو جست و جو می کنیم و اگه پیدا شد حتما هم برای شما و سایر دوستان ارسال می کنیم فکر کنم که اون مطلب ارزش دو بار ارسال رو داشته باشه.
ارسالی از:نوشین ایمیل:secret درود و خسته نباشید به شما آقای طباطبایی گل. ممنونم از شما که مطالب مارشالیها رو بی کم و کاست در ستون قرار میدین. این هفته من یک انتقاد به همراه یک پیشنهاد دارم برای مارشالیهای عزیز. بعضی از دوستای گلم اینجا خیلی مطالب طولانی ارسال میکنند که از نظر شخص من کمی خسته کننده میشه و بعضی از مطالب اینچنین طولانی، دیگه توانی برای تا به انتها خوندن مطالب ستون نمیزاره. میخوام از دوستای گلم خواهش بکنم که سعی کنن اینجا مطالب کوتاهتر و در عین حال آموزنده را ارسال کنند. از طرفی شاهد بودم دوستان مطالبی که در هفته های پیش در خود مارشال ارسال شده رو اینجا با نام خودشون دوباره ارسال میکنند. پیشنهاد میکنم به جای اینکه مطالب ارسال شده توسط گروه را اینجا تکرار کنند و ستون را طولانی تر کنند مطالب جدیدتر از منابع دیگر را اینجا بگذارند که تبادل مطالب خیلی بهتر انجام بشه. و در آخر اینکه من هم به مارشالی بودنم افتخار میکنم و دوست دارم سهمی در پیشرفت گروه مارشال داشته باشم. پاسخ مملی طبا:سلام خدمت نوشین خانم اول از همه خدمت شما بگم که بیشتر از اینکه مارشالی بودن افتخار شما باشه افتخار ماست که دوستانی چون شما اینگونه با محبت در گروه ما عضو هستند در مورد انتقادی هم کردید من دخالتی توش نمی کنم چون خطاب شما به دوستان هستش من خودمو توی اون وارد نمی کنم.
ارسالی از:زهرا رستگار ایمیل:z_h_rastegar@yahoo.com سلام ، اميدوارم اين چند سطر زير در مورد ماها صادق نباشه و ثابت كنيم كه ذهن عاشق با مثنوي ها و غزل هاي شرقي عجين شده : یکی بود یکی نبود عاشقش بودم عاشقم نبود
ارسالی از:سلاله ایمیل:setarzan_66@yahoo.com با سلام به آقای طباطبایی و همه مارشالیای گل بابا نمک آبرود بابا عینک آفتابی PMC بابا باور کنید وقتی از پی ام سی دیدمتون واقعا شوکه شدم لااقل قبلش اطلاع رسانی می کردید شاید قلب بعضیا ضعیف باشه .راستی اگر میشه اون خانم رو هم معرفی کنید ایشون هم از اعضای گروه هستن؟ خوب این داستان کوتاه رو خیلی دوست دارم امیدوارم بقیه هم از خوندنش لذت ببرن(سلاله) یکی از بستگان خدا شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی. پسرک، در حالیکه پاهای برهنهاش را روی برف جابهجا میکرد تا شاید سرمای برفهای کف پیادهرو کمتر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه میکرد. در نگاهش چیزی موج میزد، انگاری که با نگاهش ، نداشتههاش رو از خدا طلب میکرد، انگاری با چشمهاش آرزو میکرد.
خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالیکه یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد. پاسخ مدیریت گروه - امیر حجوانی :سلام و درود به سلاله خانم عزیز ... اون خانمی که در تیزر پی ام سی (تله کابین) کنار من نشسته بودن مدیر داخلی هتل نارنجستان (خانم خدادی) بودند و ایشون کلا کارها و هماهنگیهای تورهای مارشال به این هتل رو انجام میدن ... سر این خانم پدر من یکی که لا اقل دراومد خبر ندارن حزب من حزب JUST FRIEND INA هست و بی خودی انگ های عجیب میچسبونن به آدم ! این تیزرها هم که ملاحظه فرمودید همگی در مهر ماه 88 در تور مارشال مدرن به هتل نارنجستان ضبط شد ... مملی جان مردم سوال میپرسن نزن جاده خاکی باز عین این عاشقا ! جواب مردم رو بده عاشق جون
ارسالی از:شیدا زمزمیان ایمیل:shzz47@yahoo.com
در اوزاکا، شیرینیسرای بسیار مشهوری بود. شهرت او به خاطر شیرینیهای خوشمزهای بود که میپخت. مشتریهای بسیار ثروتمندی به این مغازه میآمدند، چون قیمت شیرینیها بسیار گران بود. صاحب فروشگاه همیشه در همان عقب مغازه بود و هیچ وقت برای خوشآمد مشتریها به این طرف نمیآمد. مهم نبود که مشتری چقدر ثروتمند است. 1387
ارسالی از:کیمیا ایمیل:k_mor76@yahoo.com سلام بهترین کلام
فرو رفتن در غم و اندوه هیچ کس را در دین مومن نمیسازد "زرتشت" -------------------------------------------------- کلاس اول که بودم همیشه به مامانم می گفتم : مامان چرا زودتر نرفتی منو ثبت نام کنی،آخه اسم من آخر لیسته
فکر می کردم اسامی ها رو برحسب اینکه کی زودتر رفته ثبته نام کرده می نویسند. وقتی مامانم گفت :برحسب نام خانوادگی لیستو می نویسند،افسوس خوردم آخه اولین حرف فامیلی من "م" داره خلاصه من همیشه ته لیست بودم
وقتی ستون مارشال اومد خوشحال ایمیل می زدم ولی اینجا هم دیدم که ای بابا آخر لیستم
تا اینکه چند روز پیش این جملات رو بر روی دیواره کامنت های حلزون وحشی دیدم(شایدم تو مجله اش بود یادم نیست)به هر حال... منم خوشم اومدو گفتم بذار بقیه هم لذت ببرند.فکر کنم جادوی این جملات مملی جان رو گرفت ! چون اسم من اومد اول لیست
شادم کردی خدا شادت کنه مملی جان اینها که گفتم یه خاطره بود... ولی امیدوارم که ما انسان ها هر جایی از لیست زندگی خود هستیم موفق و مفید و باارزش باشیم مهم نیست اول یا آخر یا وسط لیست باشیم مهم اینه که باشیم پاسخ مملی طبا:سلام به کیمیا خانم دفعه پیش اسم شما رو اول همه گذاشتم و خوشحالتون کردم حالا ایندفعه آخر می ذارم.هدفی هم ندارما به جان مادرم همینطوری یکهو خوشم اومد اذیت کنم ان شاالله ستون بعدی می ذارم وسط(لول)
ارسالی از:علیرضا حسنی ایمیل:hasani_alireza@yahoo.com سلام یه پیشنهاد داشتم. به نظر من برای این که ستون مارشالی ها بهتر از این بشه میتونید به بهترین مطلب ارسالی تو هر ستون یه جایزه بدید( مثلا حضور رایگان تو تور مارشالی ها و ...) بهترین مطلب تو هر ستون توسط ایمیل سندر های مارشال انتخاب بشه و تو ستون بعدی معرفی بشه. به نظرتون چطوره؟ پاسخ مملی طبا:سلام به جناب آقای حسنی عزیز اتفاقا این فکر شما چند وقتی هست که توی جلساتی که بعضی مواقع کادر مارشال برگزار می کنه مطرح شده امید به خدا برای سال جدید برنامه های خیلی خوبی داریم منتظر باشید حتما حتما خوشتون می یاد.
ارسالی از:ونداد کبیری ایمیل:vandadkabiri@yahoo.com منتظر ديدار تو هستم، سهل است بگويم که گرفتار تو هستم، من در پي اين حادثه غمخوار تو هستم، هر چند که دور از مني و من ز تو دورم، بر جان تو سوگند که دوستدار تو هستم. نمي دانم چرا ما انسان ها عادت داريم آبي وسيع آسمان را رها كنيم و جذب آبي كوچك چشماني شويم كه عمقي ندارد با اينكه مي دانيم روزي بسته خواهد شد اما آسمان كي بسته خواهد شد گناهم را نميدانم، تقاصم را سبکتر کن، مرا اين گونه آزردن، خدا را خوش نميآيد، مرا از غم رهايم کن، جوابي ده مرا يارا که اين سان بودن و مردن، خدا را خوش نميآيد، بگو جانا گناهم چيست که اينگونه سزاوارم؟ که هر شب خون دل خوردن خدا را خوش نميآيد، دلي پر درد و آه دارم، که آن را غرور من بها دار زير پا بردن خدا را خوش نميآيد... بازار سياه رفتم براي خريدن عشق ولي در ابتداي ورودم روي کاغذي خواندم در غرفه هوس بازان عشق را به حراج گذاشته اند به قيمت نابودي پاک بازان... يک قطره اشک مى اندازم تو دريا - تا زمانى كه پيداش كنى دوستت دارم. - اگه پيدا كردي اون وقت تو رو فراموش مي كنم لذت داشتن یه دوست خوب توی یه دنیای بد، مثل خوردن یه فنجون قهوه گرم زیر برفه. درسته که هوا رو گرم نمی کنه، ولی آدمو دلگرم می کنه. دوست داشتن را بايد از دختر بچه ها ياد گرفت. آنها در مقابل محبتي كه به عروسك خود مي كنند از او انتظار محبت متقابلي ندارند آنها بدون هيچ توقعي عروسكشان را دوست دارند و دوست داشتن واقعي يعني همين به چشمي اعتماد کن که به جاي صورت به سيرت تو مي نگرد ، به دلي دل بسپار که جاي خالي برايت داشته باشد و دستي را بپذير که باز شدن را بوسه يعني وصله ي شيرين دو لب... بوسه يعني مستي از مشروب عشق... بوسه يعني لذت دل دادگي... لذت از شب . لذت از ديوانگي... بوسه يعني حس خوبه طعم عشق... طعم شيريني به رنگ سادگي... بوسه يعني آغازي براي ما شدن... لحظه ي با دلبري تنها شدن... بوسه سرفصله کتاب عاشقي... بوسه رمز وارد دلها شدن... بوسه آتش مي زند بر جسم و جان... بوسه يعني عشق من با من بمان... تو بودی باور من-تو یار و یاور من- تو بودی عشق اول-رفیق آخر من- تو بودی شور هستی-رفیق خوب مستی-تو بودی کعبه ی عشق-مثل خدا پرستی سفری غریب داشتم توی چشمای قشنگت،سفری که بر نگشتم غرق شدم توی نگاهت، دل ساده ی ساده کوله بار سفرم بود،چشم تو مثل یه سایه همجا همسفرم بود،من همون لحظه اول آخر راهو میدیدم،تپش عشق و تو رگهام عاشقانه می چشیدم خانه هاي جدول زندگیم را دستان مهربانت يک به يک پر کرد و رمز جدول چنين بود: دوستم بدار عاشق و مجنونت شدم .نخونده مهمونت شدم. کلي پریشونم شدم. شمع تو شمدونت شدم .خاک تو گلدونت شدم . خادم دربونت شدم . عمري غزل خونت شدم . شعراي ارزونت شدم اما يه جوري مجنونت شدم. مي خواهم برايت مرهمي باشم ! ... براي آن نگاه خسته اي که مي دانم ،... اميدش به لبخندي ست ! مي خواهم برايت لبخند باشم ! ... براي آن دلي که از اميد ، خالي ست ! مي خواهم دست هايت را در دست هاي آسمان بگذارم ... تا باور کني آسمان هم ، براي تو آغوش مي گشايد ! من تو را مرهمي خواهم بود ، گرچه ... دلــــــــــي دارم ... که نيازمند يک مرهم است ! صبر کن عشق زمین گیر شود بعد برو یا دل ازدیدن تو سیر شود بعدبرو ای کبوتر به کجا؟ قدر دگر صبر بکن آسمان پای پرت پیر شود بعد برو نازنینم تو اگر گریه کنی بغض من نیز می شکند خنده کن عشق زمین گیر شود بعد برو یک نفر حسرت لبخند تو را میدارد صبر کن گریه به زنجیر شود بعد برو خواب دیدی شبی از راه سوارت آمد باش ای نازنین خواب تو تعبیر شود بعد برو ... بیهوده مکن عمر گران صرف رفیقان ، عمر صرف کسی کن که دلش جان تو باشد ، امروز کسی محرم اسرار کسی نیست ، ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست . ميدوني فرق تو با عشق زندگي و گل چيه ؟ عشق يك كلمه هست ولي تو معني ان هستي ، زندگي يك اجبار هست ولي تو دليل آن هستي ، گل يك گياه هست ولي تو عطر آن هستي پسر نگاهي به دختر کرد و گفت حالا که کنار ساحل هستيم بيا يه آرزوي قشنگ بکنيم دختر با بي ميلي قبول کرد پسر چشماشو بست و گفت کاشکي تا آخر دنيا عاشق هم بمونيم ... بعد به دختر گفت حالا تو آرزوتو بگو دختر چشماشو بست و خيلي بي تفاوت گفت کاشکي همين الان دنيا تموم بشه ... وقتي چشماشو باز کرد پسر رو نديد فقط چند تا حباب رو آب ديد اگر روزي فهميدم که دوستم نداري گريه نمي کنم بلکه آرزو مي کنم که روزي عاشق کسي بشي که دوستت نداشته باشد گناهم را نميدانم، تقاصم را سبکتر کن، مرا اين گونه آزردن، خدا را خوش نميآيد، مرا از غم رهايم کن، جوابي ده مرا يارا که اين سان بودن و مردن، خدا را خوش نميآيد، بگو جانا گناهم چيست که اينگونه سزاوارم؟ که هر شب خون دل خوردن خدا را خوش نميآيد، دلي پر درد و آه دارم، که آن را غرور من بها دار زير پا بردن خدا را خوش نميآيد... کوهها اعتبار خویش را مدیون تیشه ی فرهادند کوهی که در آن عشق نگذرد شایسته ی عبور نیست همه ی شاعران نوازنده اند آنان شیوه ی چنگ زدن بر تار دلها را می دانند. عشق يعني با پرستو پر زدن عشق يعني آب بر آتش زدن عشق يعني چو احسان يا به راه عشق يعني همچو يوسف قعر چاه عشق يعني بيستون كندن به دست عشق يعني زاهد اما بت پرست عشق يعني همچو من شيدا شدن تو برام تنهاتريني./ تو برام قشنگتريني./ تو نگيني روي انگشتر قلبم./ كاش ميشد تو دام چشمهات اسير هميشه بودم./ كاش ميشد منو ميديدي كه برات دارم مي ميرم./ نميخوام بي تو بمونم، چون ديگه چيزي ندارم./ كاش مي شد گلهاي عشقم يه گلستاني مي ساختند./ من ميون دشت گلهام، تو بالا خورشيد، روزهام كاش مي شد./ چشمهاي پاكت، ماه شبهاي دلم بود، ديگه قصه اي ندارم، چون حالا من تو رو دارم./ واسه دوست داشتن چشمهات، واسه اون ناز نگاهت، به شكار شب و روزم باشه، اشكالي نداره، بذار از عشقت بسوزم./ اگر روزي خواستي بگي دوستت ندارم . آرام آرام بكو تا آهسته آهسته بميرم معناي زنده بودن من با تو بودن است نزديك، دور سير، گرسنه رها، اسير، دلتنگ، شاد آن لحظه اي كه بي تو سر آيد مرامباد! مفهوم مرگ من، در راه سر افرازي تو، در كنارتو، مفهوم زندگي است معناي عشق نيز در سرنوشت من! با تو، هميشه با تو، براي تو... اگر خیال داری دوستم بداری همینک دوستم بدار اکنون که زنده ام... صبر نکن تا بمیرم... بدان که آنوقت هرگز صدایت به گوشم نخواهد رسید ومجبور می شوی حرف های نا گفته قلب ساده ات را در فراسوی یه مشت خاکسترسرد پنهان کنی پس اگرذره ای عشق من در دلت ماوا دارد اگر دوستم داری بگذار زنده بمانم دوستت دارم عزیزم
با تشکر از تمام دوستانی که در این شماره برای ما ایمیل ارسال کردند شما هر پیامی از جمله تبریک تولد دوستان خود ، یافتن گمشده ، پیامهای تبریک و تسلیت بابت مناسبتهای عمومی و یا خصوصی ، انواع کمکهای خیریه و ... رو میتوانید در این ستون مطرح کنید منتظر ایمیل های بعدی شما دوستان (اما خواهشا با فونت فارسی) هستم. دوستانی هم که تمایل ندارند ایمیل شخصی آنها در این ستون نمایش داده شود حتما در پایان پیام خود قید نمایند از ارسال پیامهای سیاسی ، ضد دینی ، غیر اخلاقی و تبلیغاتی هم اکیدا خودداری نمایید چون در این ستون ارسال نخواهد شد
برای ارسال مطالب خود حتما با ایمیل زیر با ما در تماس باشید سید محمد طباطبایی-معاونت گروه مارشال مدرن
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
| ||||
| ||||
Powered By Amir Hejvani - Marshal | ||||
All Rights Reserved By Marshal Modern Group | ||||
Design By Mehran Afzali | ||||
__._,_.___
No comments:
Post a Comment