Saturday, 29 October 2011

...:::Marshal-Modern:::... ~> Cinema Magazine (29) <~



 

مارشال مدرن :: بزرگترین و جذابترین گروه اینترنتی ایران

 
 

رزرو : 09190872108

 
 
 

برای عضویت در بزرگترین گروه ایران اینجا کلیک کنید

 
 

آخرین برنامه گروه مارشال مدرن :          تور 1 روزه و رویایی جنگلهای الیمستان بهمراه مدیران اصلی و همکاران گروه مارشال ... جمعه 6 آبان 1390 ... ثبت نام با خانم یوسفی : 09122867270                                کنسرت بزرگ فرزاد فرزین .... 19 و 20 آبان 1390 ... برج میلاد تهران ... رزرو بلیط : 09190872108 خانم احمدپور

 
 

 

 

     
   

 

 

امنیت فنی گروه مارشال مدرن بر عهده تیم ایرانویچ میباشد

  

 

 
First Name
:
Farhad
 
Last Name
:
Rad Manesh
 
Position
:
Group Moderator
 
Email Address
:
 
Yahoo ID
:
Farhad.modern
 
Facebook Link
:
 
Marshal Club ID
:
Farhad
 
 
 
 
 
 
 
 

سلام مارشالی های گل

با شماره 29 از مجله سینمایی در خدمت شما هستم که خانم پردیس سادات حسینی زحمت جمع آوری اون رو کشیدن و منم مطابق معمول ادیت اون رو به عهده داشتم
 برای ارتباط مستقیم با خانم حسینی از طریق ایمیل آدرس زیر با ایشون در تماس باشید و نقطه نظرات خودتون رو با خانم حسینی در میان بگذارید.

pary.sin2012@yahoo.com
 
 
بزرگترین نیرنگ شیطان این بود که این باور رو بوجود آورد که وجود نداره
 
(کایزر شوزه-مظنونین همیشگی)


 
 پرچالش‌ترین فیلم سال سینمای ایران برای یک منتقد/عناصر اصیل، ویروس‌های وارداتی
یک مقدمه پیش از خواندن نقد: در میان فیلم‌‌هایی با ارزش‌های متفاوت، که امسال به هر شکل از سوی گروه‌های گوناگون به روش‌های مختلف مورد حمایت و تایید قرار گرفته‌اند، (یا از سوی گروه مقابل به‌شان حمله شده)، از این جا بدون من گرفته تا اخراجی‌ها3، از ملک سلیمان تا جدایی نادر از سیمین، و از مرهم گرفته تا یه حبه قند؛ این آخری بهترین‌شان است. (فیلم قابل بحثی که اتفاقا قربانی این مدل حمایت‌ها شد.) اما قبل از آن که بخواهم درباره فیلم رضا میرکریمی، و نقاط قوت بیش‌تر و نقاط ضعف‌ کمترش بنویسم؛ برگردم به همین نکته، و یک بار دیگر یادآوری کنم در این سینمای دو قطبی شده، همه چیز دارد به باد می‌رود. دیگر نه تعریف آدم‌ها و گروه‌های نخبه و منتقدان سینمایی معنایی دارد و نه تکذیب‌شان. اعتبار همه چیز زیر سوال است. شده مثل زمان انتخابات که گروه‌‌های مختلف بلند می‌شوند، از رسانه‌های‌شان استفاده می‌کنند، و برای افراد مورد نظرشان امضا جمع می‌کنند. حالا برای هر فیلمی؛ متعلق به هر جناحی، که قرار است اکران شود. طبعا منظورم این نیست که هر مقاله و نقد و یادداشت و تایید و تکذیبی که در این مدت منتشر شده، در این طبقه‌بندی قرار می‌گیرد. ولی وضع نقد فیلم در سال 1390 به همین تیرگی و سیاهی است که برا‌ی‌تان گفتم. حالا فیلمسازان، ��منتقد همراه�� دارند که با خودشان این ور و آن ور می‌برند و به این و آن پیشنهادش می‌کنند، و سردبیرهای سایت‌ها و روزنامه‌ها و مجله‌ها، هم کارشان شده این که مدام تعریف و تمجید کارگردان‌ها از همکاران‌شان را این جا و آن جا منتشر کنند، و کارگردان‌ها هم اسم استادهای مرده، عشق‌ها و نفس‌های ما را در تاریخ سینما، روی همدیگر بگذارند. (می‌دانم توی این جمله آخر بغض و کینه بود. خطاب به بهروز افخمی که برای تعریف از همین فیلم از جان فورد مایه گذاشت. ولی خب، من هم دارم توی همین فضا نفس می‌کشم. فکرش را بکنید روزی روزگاری کار به ملویل و دیوید لین‌ ما هم بکشد.) نقش ��فرد�� و ��عقیده فرد��ی که خیر و آزادگی‌اش به ��جمع�� برسد، تا به حال در آثار هنری‌مان گم و کم رنگ بود و حالا این کمبود جاهای دیگر هم دارد ظاهر می‌شود. آن هم در زمانه‌ای که خیلی از منتقدها و فیلمسازها، هرکدام زیر پرچم‌ای هستند. این طوری است که برای هنرمندان منتقد و فیلمسازی که حتی در این شرایط باز استقلال رای‌شان را در یک سال گذشته حفظ کرده‌اند، کلاه‌ام را به احترام برمی‌دارم. و اما درباره یک حبه قند که از مهم‌ترین فیلم‌های امسال سینمای ایران است و به دلیل ویژگی‌های مختلف فرمی و مضمونی‌اش، مواجهه با آن برای هر منتقد، یک چالش اساسی است.

 


 
(1نکته اصلی یه حبه قند، مهم‌ترین امتیازش، ساختمان فیلمنامه‌اش است. این شاید یکی از دو سه فیلم امسال سینمای ایران باشد که ماکت داستانی‌اش برای تماشاگری با هوش زیر متوسط، به سادگی قابل شناسایی و رمزگشایی نیست. طرح داستانی یه حبه قند، از یک نقطه مشخص (و خیلی دوست دارم بدانم از کدام نقطه)، شروع شده و گسترش یافته است. این درست که داستان؛ در سطح اول‌اش، از مجموعه‌ای نماد و نشانه تشکیل شده (و این ویژگی فیلمنامه‌های بزرگ نیست)، اما شکل ارتباط یافتن این نشانه‌ها، و مسیری که برای کنار هم گذاشتن این نشانه‌ها طی شده، پیچیده و در مواردی جذاب است. سیر داستان، همان چیزی نیست که انتظارش را داریم و پیچ و خم ماجراها، نظم یافته و در عین حالا کمتر قابل پیش بینی است. نویسندگان فیلمنامه کار سختی انجام داده‌اند که این نشانه‌های گوناگون را چنین در هم بافته‌اند، به‌شان سیر تقریبا مشخصی داده‌اند و در عین حال، از مسیر خارج نشده‌اند. ساختار دقیق داستان فیلم را اگر می‌خواهید بشناسید، خوب است به یاد بیاورید سکانس‌های اسلوموشن موزیکال‌اش را، که فیلم را به پرده‌های گوناگون تبدیل می‌کند، و یک جور جمع‌بندی از هر قسمت است. این سکانس‌ها به موقع سر می‌رسند، و برای هماهنگ ساختن این محصول پر از جزئیات، ایده خوب و مناسبی به نظر می‌رسند.
 
(2این ساختار نشانه‌ای به نسبت پیچیده، البته صاحب جهان چندان عمیق و گسترده و تازه‌ گفته‌ای در پس‌ خود نیست. آن هم در هیچ کدام از دو مسیری که قصه در آن جریان دارد. چه در مسیر هستی شناسانه مربوط به آیین زندگی و مرگ. و چه در مسیر آکنده از ارجاع‌های تاریخی-سیاسی‌اش. (ماجرای آیفون وارداتی و پایین آمدن سقف خانه و سرباز وطنی و تعمیر رادیوی پدر بزرگ). که نویسندگان خوب توانسته‌اند این دو مسیر را با همدیگر چفت کنند. اما گفتم یکی از مشکلات این جاست که حرف تازه و پیچیده و جذابی پشت این ساختمان به دقت طراحی شده وجود ندارد: این که رادیوی خودمان را تعمیر کنیم تا این که آیفون ازفرنگ آمده، مسیر زندگی‌مان را تعیین کند. این اتفاق البته در مورد بهترین فیلم میرکریمی تا به حال، یعنی خیلی دور خیلی نزدیک، هم افتاده بود. به خصوص در بخش مربوط به خروج از متروپلیس، و کشف معنا در روستا- اما آن جا قوت درام، این کمبود را حل می‌کرد، ضمن این که بافتن این اتفاق در ساختار ملودراماتیک قصه آن آن فیلم، کار سخت تری بود و نتیجه شیرین‌تری داشت تا گنجاندن این نشانه‌ها در ساخت چند پارچه یه حبه قند. که سادگی مضمون، برای ارزش بخشیدن به این چند پارچه‌گی، کمتر موفق است. همین می‌شود که نویسندگان قصه برای هماهنگ ساخت قصه و به نتیجه رساندن‌اش، مجبور می‌شوند داستان را به شکل نازلی، با یک نماد (یعنی رادیوی پدربزرگ) تمام کنند و نه با مسیر شکل دهنده یک اتفاق یا سیر تحول یک شخصیت.
 
(3 حالا برویم سراغ مسیر دیگر داستان، یعنی کنار هم گذاشتن شور زندگی در کنار غم مرگ. داستانی که با جشن آغاز می‌شود و با مرگ ادامه پیدا می‌کند. پیش از این بهرام بیضایی در مسافران، و داریوش مهرجویی در سطحی دیگر در مهمان مامان، از این تقابل در مسیر داستان استفاده کرده‌اند. (نمونه خوب فرنگی‌اش هم شکارچی گوزن مایکل چیمینو است، که جای مرگ را در مسیر جشن، جنگ گرفته است.) اما نکته اصلی، جهان ذهنی منسجم آثاری است که ازشان اسم بردیم. این درست همان جایی است که تناقض‌های بنیادین دنیای میرکریمی در دو اثر اخیرش، خودش را نشان می‌دهد. منظورم این است که نه می‌شود در فیلم به همین سادگی، داستان بی معنایی زندگی روزانه یک زن خانه‌دار را با یک استخاره، جمع کرد (این دو نگاه به نظرم مربوط به یک زندگی و ذهن پیوسته نیست)، و نه شور و نشاط و قبیله گرایی و آیین پرستی نیمه اول یه حبه قند را، با مرگ نیمه کمیک سعید پورصمیمی در میانه فیلم. این جور مرگ، بیش‌تر متعلق به دنیای مثلا عباس کیارستمی است که طبعا تصویر کردن جشن نیمه اول، کار او نیست. جهان شورانگیز قبیله‌ای نیمه اول فیلم را یه حبه قند نمی‌‌تواند بر هم زند. همان طور که یک استخاره در فیلم به همین سادگی، زنی را که چنین دنیای روزانه‌اش را بی‌معنا یافته، درمان کند. (یک پیشنهاد:نیمه اول یه حبه قند را با سکانس آخر به همین سادگی ترکیب کنیم و بالعکس: تناقض‌ها از میان می‌روند!) این همان عنصر وارداتی است که در یه حبه قند، به دنیای میرکریمی نفوذ می‌کند، و باز مثل فیلم قبلی، به دست خود سازنده اثر در ادامه خنثی می‌شود. این جا تفاوت، میان سادگی و پیچیدگی نیست. همان طور که گفتم، میان جهان اصیل و عنصر وارداتی است. دقیقا همان نقشی که قرار است گوشی آیفون، در نظام نشانه شناسی مسیر اجتماعی-سیاسی داستان داشته باشد! ناگفته پیداست که بین این دو دنیا ارزش‌گذاری نمی‌کنم. آن چه در اثر میرکریمی خارج از سازمان به نظر می‌رسد، در دنیای عباس کیارستمی، اتفاقا همان عنصر اصیل است.
(4از ساختار تازه داستانی اثر گفتم و به نظر در تصویر و اجرا، باید این تعریف را موکد کرد. کارگردانی میرکریمی، به عنوان صاحب دکوپاژ روان و بی‌نقص، و طراح میزانسن‌های چند لایه یه حبه قند، در سینمای ایران کم مانند است. کمتر فیلمسازی داریم که صاحب چنین احاطه‌ای بر تصویری باشد که قرار است از لنز بگذرد و روی پرده بیفتد. خلاقانه و دست اول. آگاه به زاویه دوربین و نور و رنگ و ریتم درونی تصاویر. هزینه و زمانی که صرف طراحی این نماها در تمرین‌های پیش از آغاز فیلمبرداری شده، حاصل درخوری داده است. پیش از این و سر فیلم به همین سادگی، از تفاوت میان ایده و اجرا در آن فیلم، گفته بودم. این که چطور همین نماهای مربوط به زندگی روزمره، مثلا در سینمای مهرجویی اجرا می‌شوند اما این جا فقط یک ایده قابل درک و احتمالا تحسین‌ برانگیز باقی می‌مانند. در یه حبه قند، این فاصله میان ایده و اجرا، میان نشانه داستانی، و شخصیتی که قرار است آن نشانه را ��واقعی�� کند و به دل زندگی بیاورد، کم شده است. همین است که تماشای یه حبه قند را به تجربه‌ای دلچسب تبدیل می‌کند. مرض سینمای ایران، این که نمی‌تواند شخصیت بسازد و انسان خلق کند، و آدم‌های داستان‌اش، معمولا تجسم ایده‌ و نشانه و طبقه است تا شخصیت داستانی با خصوصیات جذاب و منحصر به فرد، در یه حبه قند درمان نشده است. اما به لطف سلیقه و شناخت و دانش و تلاش میرکریمی، همین آدم‌ها، به عنوان نشانه‌های معنایی داستان، دیدنی و باورپذیر و در مواردی حتی، با نمک از آب درآمده‌اند. جذابیت اصلی فیلم هم از همین شناخت و تماشای درست میرکریمی از زندگی روزانه این فرهنگ سرچشمه گرفته است. (به عنوان مشت نمونه خروار، صحنه کوتاه سرو کردن شام عزا در حیاط خانه را ببینید.) خب رسیدیم به این جا، و از این به بعدش، تازه باید یک یادداشت جداگانه بنویسم درباره بازی فرهاد اصلانی، هدایت هاشمی، نگار جواهریان و البته ریما رامین‌فر. جایی اواسط این نوشته، به عنصر اصیل در فیلم اشاره کردم و عنصر اصیل در جهان یه حبه قند، یعنی ریما رامین‌فر. باقی چیزی است که گرد این نقش بافته شده است.
(5امیدوارم میرکریمی در فیلم بعدی‌اش، همان قدر که در نزدیک کردن ایده به اجرا، پیشرفت کرده، در کنار هم گذاشتن عناصر اصیل و ایده‌های وارداتی، پخته‌تر، منسجم‌تر، و البته واقعی‌تر عمل کند. تماشای یه حبه قند آن قدر پیچیدگی و جذابیت دارد که بخواهیم ببینیم میرکریمی در فیلم بعدی‌اش چه مسیری را می‌خواهد طی کند. این که آدم خودش باشد، این قدر جذاب است و کیف می‌دهد که چند تا تعریف روشنفکرانه دربرابرش مفت نمی‌ارزد. میرکریمی خیلی دور خیلی نزدیک را ساخته است، عباس کیارستمی هم طعم گیلاس را. و هر دو فیلم‌های خیلی خوبی هستند.
امیر قادری-کافه سینما
 
فیلم مخمصه
  "همیشه آماده باش تا هر چیزی رو كه داری بتونی تو 30 ثانیه ترك كنی"
 
واکنش نویسنده ��کافه سینما�� به برخی یادداشت‌های تحسین آمیز روزهای اخیر: آبروی از دست رفته نقد فیلم/وقتی جان فورد، یه حبه قند می‌سازد!
وقتی بعد از نخستین نمایش‌های عمومی جدایی نادر از سیمین در ایران، عده‌ای با شیفتگی تمام لب به تحسین فیلم گشودند، می‌شد این تعاریف و شیفتگی‌ها را با توجه به قدرت خود فیلم و توجهات جهانی که به فیلم شده، توجیه کرد.
 
به هر حال جدایی نادر از سیمین از لحاظ اجرا و فیلمنامه یک سر و گردن از خیلی از فیلم‌های سال‌های اخیر ایران بالاتر بود. اما به طرز عجیبی این تعریف و تحسین‌ها در طول این چند ماه در مورد فیلم‌های دیگری هم به کار رفته است. اولین مورد زمان اکران فیلم مرهم اتفاق افتاد. فیلمی که در مقایسه با دو سه اثر اخیر علیرضا داوودنژاد، قطعاً گامی رو به جلو محسوب می‌شد و همین امر نیازمند تحسین بود. مرهم می‌تواند یکی از فیلم‌های خوب اکران نود هم لقب گیرد. اما جدا از این که عده‌ای از منتقدان فیلم را در حد یکی از بهترین‌های دهه (و حتی برتر از آن) مورد توجه قرار دادند، حمایت عده زیادی از سینماگران از این فیلم هم در نوع خود عجیب بود. تحسین‌هایی که در برخی از موارد به نظر می‌رسید دلیلی به جز خوب بودن خود فیلم داشتند. (االبته این بحث تمام نقدهای نوشته شده در فیلم را در برنمی‌گیرد. و طبیعی بود که تعدادی این فیلم را از صمیم قلب دوست داشته باشند، اما...)
حالا همین اتفاق در مورد فیلم یه حبه قند رخ داده است. باز هم عده‌ای از منتقدان فیلم را، این بار نه تنها در حد بهترین‌های سینمای ایران که در حد آثار ولز و آنتونیونی بالا بردند. باز هم مثل مرهم، این بار سینماگران نیز در کنار فیلم ایستادند و ستایش‌های حیرت‌انگیزی را نثار فیلم کردند. بهرام توکلی اعلام کرد افتخار می‌کند در کشوری در حال زندگی است که کارگردان یه حبه قند هم در آن زندگی می‌کند. اما حیرت‌انگیزترین تعبیر را بهروز افخمی به کار برد. او با بیان این که یه حبه قند تنها فیلم ایرانی بعد از انقلاب است که او حاضر شده بیش از یک بار به دیدنش برود، اعلام کرد سایه جان فورد بر یه حبه قند افتاده است! همه اظهارنظرهای قبلی به کنار. اما این اظهار نظر را نمی‌توانم درک کنم. یه حبه قند هم البته فیلمی است با نکات مثبت و منفی خودش و می‌توان از جنبه‌های مختلفی آن را تحلیل و از برخی جنبه‌ها حتی فیلم را تحسین کرد. این که مثلاً میرکریمی چقدر خوب توانسته میزانسن‌های شلوغ را با دقت در جزئی‌ترین کنش و واکنش‌های بازیگران به خوبی از کار در بیاورد. این که یکی دو تا از بازی‌ها چقدر روان و دلچسبند. این که فیلمبرداری خضوعی ابیانه درخشان است. این که نیمه اول فیلم چقدر خوب حال و هوای سرخوشانه یک خانواده را منتقل می‌کند و... می‌توان از نظر مضمونی فیلم را با برخی از آثار مهم تاریخ سینما ایران و جهان قیاس کرد. اما این که کیفیت فیلم را برآمده از حلول استاد جان فورد در فیلم بدانیم، کمی که نه، خیلی عجیب است. مهم‌ترین مشکل این‌جاست که شخصیت‌های اصلی فیلم یه حبه قند در نهایت تماماً نشانه و نماد از آب درمی‌آیند. در حالی است که جان فورد در تمام آثار بزرگش (از دلیجان و کلمنتاین عزیز من گرفته تا جویندگان و مردی که لیبرتی والانس را کشت) موفق می‌شود ��انسان�� بسازد. وقتی ایتان ادواردز در نهایت وارد خانه نمی‌شود و در آن میزانسن شگفت‌انگیز به دل صحرا برمی‌گردد (جویندگان) بیش از هر چیز یک شخصیت است و بعد یک نشانه. (تازه نشانه‌ای که از ناخودآگاه کارگردان سرچشمه گرفته و این خیلی باارزش‌تر از نمادی است که حساب‌شده به تصویر کشیده شود). همین‌طور زمانی که تام دانیفان داستان شلیکش به لیبرتی والانس را فاش می‌کند (مردی که لیبرتی والانس را کشت) یا مثلاً آن‌جایی که وایات ارپ ناچار می‌شود از عشقش بگذرد (کلمنتاین عزیز من). همه این‌ها در ابتدا انسان‌هایی پیچیده با ابعاد قابل بحث هستند. در حالی که در انتهای یه حبه قند صرفاً با یک سری نماد و نشانه در قالب شخصیت روبه‌رو هستیم. ناخودآاه هنرمندی که در قالب سرگرمی خودش را نشان می‌دهد کجا و فیلمسازی در سطح نماد و اشاره کجا؟ هر وقت در ایران توانستیم فیلمی بسازیم که در آن خبری از نشانه‌های ساده و سطحی نباشد، و شخصیت‌های پیچیده‌ای نخست برای ارتباط با تماشاگر پا پیش گذاشته باشند، آن وقت می‌توانیم به خود اجازه دهیم که نام جان فورد را بر زبان بیاوریم. آن هم البته نه خدای‌نکرده به قصد مقایسه!
 
سید آریا قریشی/کافه‌سینما
 
 
اعتراض : مسعود كیمیایی
(داریوش ارجمند) :‌ این دفعه مثل همیشه نیست ، گوشاتو باز كن ... فقط یه دفعه بیای تو حرفم ، جنازه‌تم پشیمون می‌شه ... به ردیف از اول می‌گم ...
غیرمنتظره است: حاتمي‌كيا بازيگر فيلم روح الله حجازي شد/واكنش طرفدارانش چه خواهد بود؟  
ابراهيم حاتمي‌كيا پيش از اين در بوي پيراهن يوسف بازيگري را تجربه كرده بود.
 
"زندگی خصوصی آقا و خانم میم" دومین فیلم بلند سینمایی روح‌الله حجازی در تهران کلید خورد.
فیلمبرداری این فیلم سینمایی به تازگی در تهران با بازی حمید فرخ‌نژاد و مهتاب کرامتی آغاز شده و هم اکنون ضبط در لوکیشنی حوالی مرکز تهران ادامه دارد. بازی دیگر بازیگران هم به زودی شروع می‌شود.
در زندگی "خصوصی خانم و آقای میم" ابراهیم حاتمی‌کیا و امید روحانی نیز بازی می‌کنند. این اولین همکاری مشترک فرخ‌نژاد و کرامتی است که از نقش‌های اصلی این فیلم به شمار می‌روند. همچنین حاتمی‌کیا کارگردان سینمای ایران نیز برای نخستین بار به عنوان بازیگر جلوی دوربین حجازی می‌رود.
عوامل تولید این فیلم عبارتند از مدیر فیلمبرداری: هومن بهمنش، طراح گریم: سعید ملکان، طراح صحنه و لباس: سارا سمیعی، صدابردار: حسین بشاش، مدیرتولید: طهورا ابوالقاسمی، تدوین: سپیده عبدالوهاب، صداگذاری و میکس: امیر حسین قاسمی، استوری برد: علیرضا صفوی، عکاس: امیر حسین شجاعی، آهنگساز: کارن همایونفر، دستیار کارگردان: حسن لبافی و تهیه‌کننده: محمدرضا شفیعی.
"درمیان ابرها" اولین فیلم بلند سینمایی روح الله حجازی بود که در بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد و الناز شاکردوست در آن به ایفای نقش پرداخته است.
مهر

 
 
هامون-داریوش مهرجویی
اگه من اونی باشم که تو می خوای، که دیگه من من نیست. یعنی من خودم نیستم.

 

عید امسال چه مجموعه‌هایی در تلویزیون خواهید دید؟/گزارش و مشخصات
با گذر از ایام ماه مبارک رمضان و فروکش کردن بحث‌ها درباره سریال‌های ویژه این ایام، حالا تا فرصت باقی مانده تا ایام نوروز شبکه های تلویزیونی در تب و تاب انتخاب سریال‌های نوروزی شان هستند. هرچند هنوز به طور رسمی خبرهایی از سوی شبکه‌ها در این ارتباط منتشر نشده است اما طبق شنیده‌ها چند پروژه تلویزیونی برای تعطیلات نوروز کلید خورده و برنامه‌سازان ترجیح می‌دهند با پنهانکاری روند تولید را پی بگیرند. آنچه می‌خوانید گمانه زنی‌هایی درباره چند و چون سریال های نوروز 91 است.

 
دومین مجموعه تلویزیونی نوروزی کارگردان ��اخراجی‌ها
سریال نوروزی شبکه یک سیما که قرار بود کارگردانی آن به سیروس مقدم سپرده شود و این کارگردان با ساخت سری دوم سریال پرمخاطب ��پایتخت�� برای سومین سال متوالی سکان کارگردانی سریال ویژه این ایام را به دست گیرد، گویا فعلا منتفی شده است و مسعود ده‌نمکی دومین مجموعه تلویزیونی نوروزی خود را پس از ��دارا و ندار�� به تهیه‌کنندگی محمود رضوی روانه آنتن این شبکه خواهد کرد. این مجموعه تلویزیونی که هنوز عنوانی برای آن انتخاب نشده است قرار است براساس فیلمنامه‌ای از ده‌نمکی روایتی از اردوهای راهیان نور و دیدار از مناطق جنگی را با مضمون طنز بیان کند.
اشکان خطیبی و علی سرابی و ��سهمی برای دوست
شبکه دو سیما نیز گویا قرار است نخستین تجربه مجموعه‌سازی مسعود اطیابی را که اواسط مهرماه در تهران کلید خورده را در ایام تعطیلات نوروز روانه آنتن کند. بهروز مفید که سریال ��گمشده�� را در کارنامه کاری خود دارد،تهیه‌کنندگی این سریال را با عنوان موقت��سهمی برای دوست�� به عهده دارد و اشکان خطیبی، علی سرابی، جمشید شاه محمدی، مهتاج نجومی، مهشاد مخبری و مسعود میرطاهری از جمله بازیگرانی هستند که تاکنون جلوی دوربین رفته‌اند. فیلمنامه این سریال با مضمون طنز موقعیت به قلم طلا معتضدی به نگارش درآمده و داستان آن درباره اسماعیل و بهرام (دو برادر) است که در بدترین شرایط مالی به سر می‌برند، آنها برای فرار از این وضعیت به کارهایی متوسل می‌شوند که دردسرهای عجیب و غریبی برای خودشان و دیگران ایجاد می‌کند. از دیگر بازیگران فیلم می‌توان به رضا فیض نوروزی، فرزین محدث، نوید محمدزاده و عباس امیری اشاره کرد.
پوریا پورسرخ و فرزاد حسنی در نسخه ایرانی ��Lost��
درباره سریال نوروزی شبکه سه سیما نیز هنوز خبری رسمی منتشر نشده، اما زمزمه‌هایی از احتمال پخش سریال ��مسیر انحرافی�� در نوروز 91 شنیده میشود؛ سریالی که گفته می‌شود نسخه ایرانی ��Lost�� است. تصویربرداری این مجموعه تلویزیونی به کارگردانی بهرنگ توفیقی و تهیه‌کنندگی سیدمحمد هاشمی اصل به تازگی در تهران آغاز شده است و تاکنون بازی پوریا پورسرخ،فرزاد حسنی، پرستو گلستانی، بهنوش بختیاری، شقایق دهقان و ... در این سریال قطعی شده است. در این سریال کمدی به نویسندگی پیمان عباسی، قصه چندین مسافر یک هواپیما به تصویر کشیده می‌شود که هواپیمای حامل آنان در یک محل ناشناخته سقوط می‌کند و آنان باید با وضع جدید خود کنار بیایند.
��فراموشی�� کارگردان سریال ��ستایش
شبکه تهران نیز قرار است است سریال نوروزی خود را به کارگردان سریال پرمخاطب ��ستایش�� بسپارد.طبق اعلام روابط عمومی شبکه تهران، یک تیم نویسندگی، نگارش متن‌های این مجموعه طنز را به سرپرستی امیرمهدی ژوله آغاز کرده‌اند تا به محض نوشتن 5 قسمت از مجموعه وتحویل آن به شبکه تهران، سلطانی آن را جلوی دوربین ببرد. حمیدرضا مهدوی که سریال ��تکیه بر باد�� را به عنوان یکی از گزینه‌های پخش در ماه رمضان امسال آماده پخش کرده بود، تهیه‌کنندگی این پروژه تلویزیونی را با عنوان موقت ��فراموشی�� به عهده دارد. سریال مضمونی طنز و شیرین دارد و داستان زندگی پیرمردی به نام حاج نقی را روایت می‌کند که سه فرزند دختر و یک فرزند پسر دارد، وی بعد از فوت همسرش به همراه خواهرش در شهرستان زندگی می‌کند و بچه‌هایش بعد از تشکیل خانواده به تهران مهاجرت کرده‌اند. بچه‌ها در تماس‌هایی که با حاج نقی دارند ،همیشه از موقعیت کاری و معیشتی خود اظهار رضایت می‌کنند، ولی ظاهرا قضیه چیز دیگری است. سلطانی پیش از این مجموعه کمدی ��مامور بدرقه�� و ��شکرانه�� را برای شبکه تهران کارگردانی کرده بود.
شبکه ایران/نرگس عاشوری

 


 
 
(پستچی سه بار در نمی‌زند ��� حسن فتحی)
حبیب (محمدرضا فروتن): این سال‌ها اون قدر آش خوردم که وقتی به فالوده می‌رسم، فوت می‌کنم.

 
یک مجموعه جذاب برای آخر هفته شما: رونمایی از دو پوستر به همراه عکس‌های صحنه و پشت‌صحنه اکران ایران ��شیرین�� عباس کیارستمی فقط در ��کافه سینما��/همه ستارگان زن سینمای ایران
فیلم ��شیرین�� ساخته عباس کیارستمی در سال ۲۰۰۸ تولید شده است، فیلم تصویرگر نگاه ۱۱۳ بازیگر زن، بدون هیچ سخنی به دوربین فیلمبرداری است، در حالی که صداهایی از قرائت منظومه خسرو و شیرین نظامی گنجوی به گوش می‌رسد. همه بازیگران فیلم به جز ژولیت بینوش، ایرانی و همگی از هنرپیشگان حرفه‌ای سینما هستند.
در فیلم شیرین زنان هنرپیشه تک تک در برابر دوربین ظاهر شده و نگاه‌ها و واکنش‌های خود را به نمایش گذاشته‌اند. فیلم ��شیرین�� به زودی به روی پرده سینماهای تهران خواهد رفت.
(آنونس متفاوت این فیلم با صدای منوچهر اسماعیلی به زودی در کافه سینما رونمایی خواهد شد.)
* دو پوستر به همراه عکس‌هایی از صحنه و پشت صحنه فیلم ��شیرین�� را برای اولین بار در کافه سینما ببینید:
 
 
کافه سینما

 
 
 
(اتوبوس شب ��� کیومرث پوراحمد)
مهرداد صدیقیان: شونزده سالم بود، بچه بودم. اومدم جبهه��� دو روز بعد، آره فقط دو روز بعد��� بازم شونزده سالم بود اما دیگه بچه نبودم

 


 
 
بیوگرافی پارسا پیروزفر
 
پیروزفر متولد 1351 دارای لیسانس نقاشی ازدانشکده هنرهای زیبایی تهران است . پس از کسب تجربیاتی در زمینه گرافیک و تصویر سازی از سال 1370 در نمایش های عروسکی شرکت کرد و سپس یه فعالیت در دوبله پرداخت ، با فیلم مجسمه ساخته ابراهیم وحیدزاده در سال 71 وارد سینما شد که در آن با قرار گرفتن در کنار امین تارخ تجربیات فراوانی می آموزد. اما درست یک سال بعد و با پری ساخته داریوش مهرجویی بود که بیشتر شناخته شد. در آنجا در کنار نیکی کریمی توانشت به خوبی حضور خودش را ثابت کند.
پیروزفر موفق نشان داد تنها یک سکوی پرتاب نیاز داشت که این یکی را حمید لبخنده با مجموعه در پناه تو در اختیار او قرار داد . مجموعه ای که با داشتن بازیگران جوانی که همه اشان به نوعی پس از آن چهره شدند ، با استقبال انبوهی روبرو می شود و پیروز هم به شهرت می رسد. ضیافت در سال 1374 آغاز همکاری او با کمیایی بود که دو سال بعد با فیلم مرسدس او ادامه پیدا کرد. نقش های او در این آثار کوتاه مدت و با اصطلاح کارکتر محوری نبودند اما پارسا به خوبی از پس همین ها بر آمد و خودش را شناساند . سپس حمید لبخنده مجموعه در قلب من را می سازد که تا حدودی همان عوامل قبلی خود را دادشت و بازهم به موفقیت می رسد.
در همان سال 76 او فعالیت جانبی را هم دنبال می کند و به شرکت در نمایشنامه های رادیویی می پردازد و حتی در چند کاست برای کودکان کار می کند بازی در شیدا ساخته سال 77 کمال تبریزی را می توان اوج هنر نمایی پارسا دانست که در آن نقش رزمنده ای را ایفا می کند که در دوران بستری شدن برای معالجه چشم ، نادیده عاشق پرستارش می شود و پس از بهبودی به جستجو او می پردازد این بار همبازی او لیلا حاتمی بود که در بده بستان هایشان به شدت زیبا عمل می کنند. رحمان رضایی سال بعد در با پروژه دختران انتظار به سراغ او می آید که یک درام سوزناک دانشجویی بود که در آن پارسا و نیکی کریمی نقش های اصلی را ایفا می کردند. همان سال همکاری سوم او با کمیایی در اعتراض شکل می گیرد و این بار در قالب معتاد چنان حضور درخشانی از خود نشان می دهد که نمی توان بدون تحسین از کنارش گذشت.
دختری به نام تندر تاریک ترین نقطه بازی های پیروزفر به شمار می رود که در میان کارهای خوبش می توان با دید اغماض به آن نگریست . پس از آن در کمدی عروس خوشقدم همراه با نواب صفوی ، امین حیایی و ماهایا پطرسیان نقشی متفاوتی را تجربه می کند . او در وقت چیدن گردوها نقش یک روحانی را ایفا می کند ، اما این حضور بسیار متفاوت ساخته ایرج امامی هیچگاه به نمایش در نیامد . اشک سرما را در کنار گلشیفته فراهانی بازی کرد این فیلم را می توان درام نظامی دانست و بازی بسیار عالی از خود به نمایش گذاشت البته از سهم گلشیفته هم در این فیلم گذشت هر دو بازی روانی از خود به نمایش گذاردند و بعد از آن به نوبت میهمان مامان رسید که در آن باز هم نقش یک معتاد بود، اما این بار با زمان طولانی تر با حضور قابل ستایش خود را در این نقش جایزه بهترین بازیگر مرد از هشتمین جشن خانه سینما دریافت کرد. در زن زیادی ساخته تهمینه میلادی نقش معلمی را ایفا کرد که به اشتباه در پی سوءتفاهم هایی همسرش را می کشد ، نقش کوتاه وی جای کار چندانی نداشت اما پارسا در همان حد هم خوب ظاهر شد . وی به تازگی بازی در پوکر و در دیروقت را به پایان رسانده. آخرین حضور او در تلویزیون به مجموعه سفر سبز بر می گردد.
دیگر جوایز:
-
برنده جایزه بهترین بازیگر مرد از جشنواره فیلم های آسیایی دهلی نو برای بازی در فیلم اشک سرما در سال 1384.
بخشی از فیلم شناسی:
1383
زن زیادی ( تهمینه میلانی- بازیگر(
1383
نقاب ( کاظم راست گفتار- بازیگر(
1382
مهمان مامان ( داریوش مهرجویی-بازیگر(
1381
عروس خوشقدم ( کاظم راست گفتار- بازیگر)
1381
اشک سرما ( عزیزالله حمیدنژاد - بازیگر)
1379
دختری به نام تندر ( حمیدرضا آشتیانی پور-بازیگر)
1378
اعتراض ( مسعود کیمیایی ���بازیگر)
1378
دختران انتظار ( رحمان رضایی ��� بازیگر)
1377
شیدا ( کمال تبریزی ���بازیگر)
1376
مرسدس ( مسعود کیمیایی ���بازیگر)
1374
ضیافت ( مسعود کیمیایی ���بازیگر)
1373
پری ( داریوش مهرجویی- بازیگر)

جوایز و انتخابها
 
کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (مهمان مامان)
 
دوره 22 جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال 1382
.................................................................
 
کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد (اشک سرما)
دوره 8 جشن خانه سینما (مسابقه) - سال 1383  
................................................................
 
برنده تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (مهمان مامان)
 
دوره 8 جشن خانه سینما (مسابقه) - سال 1383
.................................................................
 
برنده لوح زرین بهترین بازیگر مرد (مهمان مامان)
 
دوره 5 منتخب سایت ایران اکتور (بهترین های سال) - سال 1384
.................................................................
بهترین بازیگر نقش مکمل مرد سال (مهمان مامان)
 
دوره 19 منتخب نویسندگان و منتقدان (بهترین های سال) - سال 1383
.................................................................

بیشترین همکاری های پارسا پیروزفر با:

 
محمدرضا شریفی نیا (بازیگران،تهیه و تولید،عکس،کارگردانی،) در 6 فیلم
 
امین حیایی (بازیگران،موسیقی،) در 4 فیلم
عبدالله اسکندری (تهیه و تولید،فیلمنامه،چهره پردازی،) در 4 فیلم
 
اسحاق خانزادی (صدا،موسیقی،)در 4 فیلم
 
رامین پرچمی (بازیگران،)در 3 فیلم
علیرضا زرین دست (صحنه و لباس،فیلمبرداری،) در 3 فیلم
 
امیرحسین شریفی (بازیگران،تهیه و تولید،جلوه های ویژه،) در 3 فیلم
عباس شوقی (بازیگران،جلوه های ویژه،موسیقی،) در 3 فیلم
 
مسعود کیمیایی (تدوین،تهیه و تولید،صحنه و لباس،عنوان بندی،فیلمنامه،کارگردانی،)در 3 فیلم
 
کیانوش گرامی (بازیگران،تهیه و تولید،) در 3 فیلم
 
علی اکبر معززی (بازیگران،) در 3 فیلم
علی اصغر طبسی (بازیگران،تهیه و تولید،)(در 3 فیلم
 
محمود سماک باشی (صدا،) در 3 فیلم
 
ابراهیم بحرالعلومی (بازیگران،) در 3 فیلم
 
اصغر شاهوردی (بازیگران،صدا،) در 2 فیلم  
 
مهین نویدی (چهره پردازی،) (در 2 فیلم
مهدی حسینی وند (تدوین،کارگردانی،) در 2 فیلم
 
علی آشتیانی پور (تهیه و تولید،) در 2 فیلم
 
محمدرضا مویینی (تدوین،عنوان بندی،کارگردانی،) در 2 فیلم
 
داریوش مهرجویی (تدوین،تهیه و تولید،صحنه و لباس،فیلمنامه،کارگردانی،) در 2 فیلم
 
جهانگیر میرشکاری (بازیگران،صدا،) در 2 فیلم  
 
رامبد شکرابی (بازیگران،چهره پردازی،)در 2 فیلم  
خسرو شکیبایی (بازیگران،فیلمنامه،موسیقی،) در 2 فیلم
 
بهزاد فراهانی (بازیگران،) در 2 فیلم
 
محمدرضا قومی (بازیگران،جلوه های ویژه،صدا،چهره پردازی،) در 2 فیلم
 
مهرشاد کارخانی (بازیگران،عکس،) در 2 فیلم
سوسن سلیمی (بازیگران،کارگردانی،) در 2 فیلم
 
حسن جوهرچی (بازیگران،فیلمنامه،) در 2 فیلم
 
ملک جهان خزاعی(صحنه و لباس،فیلمنامه،کارگردانی،) در 2 فیلم
 
کاظم راست گفتار (صحنه و لباس،فیلمنامه،کارگردانی،) در 2 فیلم

 
 

 
الا در آسمان (۲۰۰۹)
رایان بینگهام: هر چه آروم‌تر حرکت کنیم، سریع‌تر می‌میریم
 
فروش هفتگي سينماهاي آمريکا از ۲۱ تا ۲۳ اکتبر ۲۰۱۱ به اين شرح است:
 
رتبه
عنوان فيلم
فروش اين هفته (ميليون دلار)
افت فروش (درصد)
پخش‌کننده
متوسط فروش در هر سينما (دلار)
مجموع فروش (ميليون دلار)
بودجه (ميليون دلار)
هفته اکران
1
فعالیت‌های ماوراطبیعه
54.02
-
پارامونت
16266
54.02
5
1
2
فولاد واقعی
11.32
30.5
بوئناویستا
3317
67.22
-
3
3
بی بند و بار
10.85
30.3
پارامونت
3052
30.86
24
2
4
سه تفنگدار
8.8
-
سامیت اینترتینمنت
2917
8.8
-
1
5
عید مارس
4.9
31.1
سونی
2400
29.16
-
3
6
داستان دلفین
4.2
32.6
برادران وارنر
1470
64.4
37
5
7
Moneyball
4.05
25.8
سونی
1721
63.7
50
5
8
جانی انگلیش دوباره متولد می‌شود
3.8
-
یونیورسال
2448
3.8
45
1
9
شی
3.11
63.3
یونیورسال
1040
14.1
-
2
10
۵۰/۵۰
2.83
34.3
سامیت اینترتینمنت
1449
28.8
8
4
 
منبع: آي‌ام‌دي‌بي

 
 
نابخشوده ( 1992- کلینت ایستوود)
 کشتن یه آدم کار خیلی سختیه ، تو هر چیزی رو که داشته و هر چیزی رو که قراره داشته باشه ازش می گیری
 
نقد و بررسی فیلم Paranormal Activity 3 فعالیت ماورالطبیعه 3
 
ژانر : ترسناک
کارگردان Henry Joost, Ariel Schulman
تاریخ اکران : اکتبر 2011
زمان فیلم : 85 دقیقه
زبان : انگلیسی
درجه سنی R
 
بازیگران:
 
خلاصه داستان : داستان این فیلم به سالها قبل از دو فیلم قبلی باز می گردد. این دو خواهر، در قسمت های اول و دوم مورد حمله قرار گرفتند. اینبار، فیلم به سراغ کودکی این دو رفته و دوران کودکی آنها را نشان می دهد.
 
نقد و بررسی فیلم
Paranormal Activity 3فعالیت ماورالطبیعه 3
منتقد : جو لیدن (ورایتی)
 
داستان فیلم درباره دنیس (با بازی Chris Smith) پدر دخترهاست که در فیلمهایی که از اتاق آنها گرفته است متوجه منشاً صداهای مشکوک نیمه شب در خانه مرموزش واقع در حومه شهر میشود و پی به هویت همبازی های خیالی دخترانش که دیگر چندان هم خیالی نیستند میبرد.
باز هم مانند ساخته های قبلی، فیلم مبتنی بر روایت های سربسته ای از طریق تصاویر ویدئویی است که توسط فردی (یا افرادی) تهیه شده که خودش هیچ توضیح اضافه تری در مورد آنها نمیدهد (شاید در سریهای بعدی مشخص شود چه کسی این بریده های فیلم را ویرایش و کنار هم قرار داده است.)
تصاویر تهیه شده در این فیلم و سریهای قبلی نشان میدهد که کسی که آنها را تهیه کرده فرد ماهریست و اینبار آنقدر انگیزه دارد که حتی در لحظات حساس و وحشت آور همچنان به کار خود ادامه میدهد. فیلم حاضر برخلاف سریهای قبل با معرفی شخصی بنام دنیس که معمولا از طریق فیلمبرداری مراسم عروسی امرار معاش میکند، مهارت تهیه کننده تصاویر (و همکارش) را بهتر توجیه کرده و توضیح میشود.
 


 
 
کارگردانان اثر Henry Joost و Ariel Schulman با همکاری نویسنده سری قبلی "فعالیتهای ماورالطبیعه" یعنی B.London، تعلیق هایی گیرا و خلاقانه طراحی کرده اند که با در نظر گرفتن محدودیت زوایای فیلمبرداری بسیار اثر گذارند. از آنجایی که دوربین یا ثابت است و یا بر روی دست قرار دارد، تماشاگر به سختی چیزهایی ترسناکی که انتظار دیدنشان را دارد میبیند و تنها میتواند حدس بزند که در آنسوی فریم تصویر چه اتفاق هولناکی در حال افتادن است.

 





 
تعدادی از ترسناک ترین لحظات فیلم آنهایی هستند که توسط دوربین دنیس در حالتی نامتعادل و با حرکت پاندولی گرفته شده اند. بطوریکه تماشاگر مدام چشمانش با حرکت دوربین به این سو آن سو میرود و انتظار اتفاقی موهوم را میکشد و دست آخر در یکی از این رفت و آمدها ناگهان با نشان دادن صحنه ای وحشتناک وی را جا میپراند!
کسانی که حوصله شان از جر و بحثهای دو شخصیت اصلی سریهای پیش سر رفته است، متاسفانه اینبار هم شاید از شاهد چنین دیالوگهایی خواهند بود (مانند سکانسی که دنیس سعی میکند جولی را در مورد وجود موجودی غیرطبیعی قانع کند ولی جولی دوست ندارد به صحبتهای او گوش دهد.) علاوه بر این توضیحاتی در جهت توجیه بعضی از اتفاقات فیلم مانند ارتباط میان دختر بچه ها (یعنی کیتی و کریستی) و موجودات غیرعادی (جن ها) داده میشود، ممکن است چندان به مذاق طرفداران پروپا قرص سریهای پیش خوش نیاید و آنها را قانع نکند.
علیرغم ضعفهای گفته شده، بهترین ویژگی "فعالیتهای ماوراالطبیعه 3" توانایی آن در خلق تعلیق های کشدار، منتظر نگه داشتن تماشاگر و غافلگیریهای ناگهانی اوست. تعلیق هایی که شیوه خلق آنها با سایر ساخته های این ژانر متفاوت است. این تفاوت را به راحتی میتوان از روی عکس العملهای تماشاگران در سالن سینما در اولین اکران آن در سانس نیمه شب جشنواره فیلم  Fanstastic در شهر Austin متوجه شد.
تهیه و ترجمه: سایت نقد فارسی


 
 
 
فرهاد رادمنش  ��� معاون گروه مارشال مدرن
 
  My E-mail ~>  Farhad.Modern@Yahoo.Com
اختصاصي گروه مارشال مدرن
استفاده از مطالب فوق تحت هر عنوان با اجازه فرستنده يا مدير گروه امكان پذير مي باشد

 

 

 

 

 

 

 

   
 

 
 

 

 
 

 
 

 
 
 

رزرو : 09190872108

 
 

 

 
 

 
 

 
 

Powered By Amir Hejvani - Marshal

All Rights Reserved By Marshal Modern Group

 

 



__._,_.___



~~~~~~~~~ Marshal-Group-Modern ~~~~~~~~~
~~~~~~> THE BIGGEST GROUP IN IRAN <~~~~~~
~~~~~ EXCLUSIVE GROUP BY AMIR HEJVANI ~~~~~
________________________________________________________

To Join marshal-group-modern Click This Url:
http://www.marshalclub.org/join
________________________________________________________

http://www.marshalclub.org/join
  http://www.marshalclub.org/join
    http://www.marshalclub.org/join
      http://www.marshalclub.org/join
        http://www.marshalclub.org/join
          http://www.marshalclub.org/join
            http://www.marshalclub.org/join
              http://www.marshalclub.org/join
                http://www.marshalclub.org/join
http://www.marshalclub.org/join
  http://www.marshalclub.org/join
    http://www.marshalclub.org/join
      http://www.marshalclub.org/join
        http://www.marshalclub.org/join
          http://www.marshalclub.org/join
            http://www.marshalclub.org/join
              http://www.marshalclub.org/join
                http://www.marshalclub.org/join
http://www.marshalclub.org/join
  http://www.marshalclub.org/join
    http://www.marshalclub.org/join
      http://www.marshalclub.org/join
        http://www.marshalclub.org/join
          http://www.marshalclub.org/join
            http://www.marshalclub.org/join
              http://www.marshalclub.org/join
                http://www.marshalclub.org/join




Your email settings: Individual Email|Traditional
Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch to Fully Featured
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe

__,_._,___

No comments:

Post a Comment