Monday 24 October 2011

...:::Marshal-Modern:::... || Fale Ro0oZ + Hekayate JaLeb Ro0oZ || (2 Aban 1390)



 

مارشال مدرن :: بزرگترین و جذابترین گروه اینترنتی ایران

 
 

رزرو : 09190872108

 
 
 

برای عضویت در بزرگترین گروه ایران اینجا کلیک کنید

 
 

آخرین برنامه گروه مارشال مدرن :          تور 1 روزه و رویایی جنگلهای الیمستان بهمراه مدیران اصلی و همکاران گروه مارشال ... جمعه 6 آبان 1390 ... ثبت نام با خانم یوسفی : 09122867270                                کنسرت بزرگ فرزاد فرزین .... 19 و 20 آبان 1390 ... برج میلاد تهران ... رزرو بلیط : 09190872108 خانم احمدپور

 
 

 

 

     
   

 

 

امنیت فنی گروه مارشال مدرن بر عهده تیم ایرانویچ میباشد

 

 

 

Hamed

:

First Name

 

Malekian

:

Last Name

 

Group Moderator

:

Position

 

Hmlekian@yahoo.com

:

Email Address

 

Hmlekian

:

Yahoo ID

 

:

Facebook Link

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

*********

فال روزانه مارشال به همراه "حکایت و داستان های جالب" - امروز 2 آبان ماه 1390

(از صبح تا شب امروز به شما چه خواهد گذشت!؟)

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/2/27/16fb83091e01.jpg

از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی!؟ گفت به آنان که در دیروز خود مانده اند فردا را میفروشم..!!

توجه : فال های مارشال، هر روز از منابع معتبر ستاره شناسی دریافت و در گروه ارسال می گردد.

 
********

فروردین: هم اكنون شما در نظر دارید با یكی از دوستان خیلی صمیمی‌تان همكار شوید. باوجود اینكه شما همیشه اولین كاری كه می‌كنید این است كه سفره دل خود را باز می‌كنید! اما الان عقلانی نیست كه این كار بكنید و بهتر است تا موقعی كه موقعیت را خوب ارزیابی نكرده‌اید این كار را نكنید. صبر و شكیبایی موهبتی است كه به شما عطا شده است، پس انقدر عجله نكنید!!

اردیبهشت: امروز یك آدم سمج می‌تواند برای شما محدودیت ایجاد كند، البته شما هم فرصت فرار كردن از دست این آدم را دارید! خیلی مهم است كه در مورد نظرات خود پافشاری كنید، اما باید یاد بگیرید كه این پافشاری تبدیل به لجبازی نشود. همچنین بدانید كه وقتی ایده خوبی دارید و كسی هم ازتان پشتیبانی می‌كند حتماً باید آن را به نتیجه برسانید.

خرداد: شما امروز به قدرت و تسلط دیگران معترض هستید، برای اینكه دوست ندارید از دستورات دیگران اطاعت كنید. شما فكر می‌كنید كه خودتان بهتر می‌دانید كارها را چگونه انجام دهید و دوست دارید مورد تحسین و احترام واقع شوید. این می‌تواند برای شما فرصتی باشد كه به دیگران نشان دهید چقدر باهوش هستید، پس اجازه ندهید كه هر كسی در مورد برنامه‌های شخصی تان نظر بدهد.

تیر: شما امروز به اندازه‌ای كه خودتان فكر می‌كنید پول نیاز ندارید، برای اینكه دیگران هم در شرایط برابر هستند و اگر بخواهید برای فعالیت‌های اجتماعی ارزش مادی قرار دهید روابط تان بهم می‌خورد. شاید هم می‌خواهید سخاوت و بخشندگی خود را به دیگران نشان دهید. اما باید بدانید كه آنها به راحتی تحت تاثیر این نمایش جوانمردی و بزرگواری قرار نمی‌گیرند، مگر اینكه شما این كار را از صمیم قلب انجام داده باشید.

مرداد: شما امروز قصد دارید احساسات خود را از دیگران پنهان كنید، اما اگر به احساسات خود توجه نكنید، مجبورید آنها را فاش كنید. هم اكنون شما خیلی راحت می‌توانید احساسات خود را ابراز كنید، ولی دیگران زیاد تمایل ندارند به حرف‌های شما گوش دهند. اما حواستان باشد كه زیاد حرف نزنید! برای اینكه گفتن حقیقت خیلی طول می‌كشد.

شهریور: شما دیشب خواب آرامی ‌نداشتید، چرا كه به خاطر خواب‌ها و رویاهای روشن و واضح دیشب یكسره از این دنده به آن دنده شدید! اما حالا كه صبح شده این رویاها كمرنگ‌تر شده‌اند. شما دوباره در موقعیت احساسی جدیدی قرارمی‌گیرید، پس قبل از اینكه درگیر كار جدید شوید، روی نتیجه كارهای قبلی خود تمركز كنید.

مهر: امروز شما بر سر دوراهی قرار می‌گیرید. از یك طرف شما می‌خواهید كار خاصی انجام دهید؛ شما كارهای عقب افتاده زیادی برای انجام دادن دارید و شور و هیجان شما می‌تواند تبدیل به عصبانیت شدید بشود. از طرف دیگر اگر كمی ‌تلاش كنید محیط امن و آرامی ‌برای خود درست كنید، عجیب اینكه احساس خواهید كرد بیشتر از خلوت و محیط دنج خود جدا افتاده‌اید. اما الان نباید نگران این باشید كه چه راهی را انتخاب كنید؛ فقط ببینید كه طالع شما چیست و سرنوشت شما را به چه مسیری هدایت می‌كند.

آبان: شما امروز فقط احساس سرحال بودن می‌كنید، اما درست نیست هرآنچه كه در فکرتان دارید را با دیگران در میان بگذارید. مثل اینكه شما مدتی برنامه‌هایتان را معوق گذاشته بودید، ولی حالا كه شروع كرده‌اید آنها را اجرا كنید، موانع یكی پس از دیگری ظاهر می‌شوند. آرامش داشته باشید و به دنبال راهی باشید كه در حین كار كردن تا جایی كه می‌توانید از كارتان لذت ببرید.

آذر: باوجود اینكه شما منتظرید كه اتفاقی بیفتد، ولی امروز خیلی كند می‌گذرد. شما نمی‌خواهید خودتان را با رویا پردازی‌های زیبا و مربوط به آینده سرگرم كنید، بلكه می‌خواهید كاری بزرگ انجام بدهید. ولی اگر تا ظهر دست به كار نشوید، ممكن است كم كم انگیزه‌های خود را از دست داده و قبل از تلاش كردن برنامه‌های خود را به یك یا دو روز بعد موكول كنید.

دی: اینكه شما به چه سختی در حال جستجو و كنكاش هستید اصلا اهمیتی ندارد، احتمال دارد كه نتوانید به كنه اتفاقاتی كه افتاده پی ببرید. شاید انگیزه‌های افراد دیگر برایتان روشن شود، ولی آنها بیشتر از آنچه كه شما فكر می‌كنید مرموز و ناشناخته هستند. به جای اینكه سعی كنید منبع الهام افراد دیگر را بشناسید و وقت بارزش‌تان را تلف كنید، فقط چیزهایی كه جلوی چشم خود می‌بینید را قبول كنید. شما بعداً هم می‌توانید به این عملیات كارآگاهی خود بپردازید!!

بهمن: شما امروز هر كاری انجام می‌دهید كه در حین كار كردن لذت ببرید. خوشبختانه یك نفر هم بهتان كمك می‌كند، او به اندازه كافی تلاش می‌كند بهتان خوش بگذرد، اما نمی‌تواند همه چیز را راست و ریس كند. در حین شاد بودن به قوانین هم عمل كنید، زیرا اگر وسوسه شوید كاری انجام دهید كه برخلاف وظیفه شناسی‌تان باشد، رئیس‌تان فوری شما را مجازات می‌كند.

اسفند: امروز شما واقعاً خلاق و هوشمند هستید، اما اگر در مقابل دیدگاه‌های عالی‌تر مقاومت كنید مشكل ایجاد خواهد شد. شما به خصوص مواقعی كه فكر می‌كنید خطرهای زیادی تهدیدتان می‌كند، حسابی گیج و آشفته می‌شوید. باوجود اینكه شما بر روی جزئیات بیشتر تمركز می‌كنید، ولی اینها جزئیاتی شبیه به هم هستند كه باعث شكست خوردن‌تان می‌شوند. برعكس شما باید ایده‌های بزرگ داشته و خطر كردن را بپذیرید

http://marshal-modern.ir/Archive/11252.aspx

یک داستان غم انگیز را با هم بخوانیم...

از همان جلوی در می‌شد فهمید جمعیت زیادی در ساختمان است. راهروها این را بیشتر نشان می‌داد. آسانسور فقط 4 نفر ظرفیت داشت و بیشتر آدم‌ها مجبور بودند از پله‌ها بالا و پایین بروند.

یك داستان تكراری

مرد هم آرام‌آرام از پله‌ها بالا رفت. به طبقه اول كه رسید تعجب كرد؛ هنوز جوان بود؛ جوان و كوهنورد، اما یك طبقه بیشتر بالا نیامده، نفسش به شماره افتاده بود. آنقدر این حال برایش عجیب بود كه یكی دو دقیقه‌ای روی تنها صندلی خالی نشست. در كیفش را باز كرد و از بطری آب معدنی‌ای كه همیشه همراه داشت، چند جرعه‌ای نوشید. حس می‌كرد سرش گیج می‌رود اما نمی‌توانست بیشتر بنشیند. فقط چند دقیقه به وقتی كه از قبل تعیین شده بود، بیشتر باقی نمانده بود.

پله‌ها را بالا رفت؛ از طبقه دوم هم گذشت و به طبقه سوم رسید. شماره‌های روی دیوار را نگاه كرد؛ كاغذی از جیبش بیرون آورد و نگاهی به آن انداخت بعد مثل این‌كه بخواهد راهی را به كسی نشان دهد، با دستش به سمت چپ اشاره كرد. چند ثانیه‌ای مكث كرد و سپس به راهروی سمت چپ پیچید.

دفتر شعبه روبه‌رویش بود؛ اتاق كوچكی با سه میز و تعداد زیادی مراجعه كننده. هر طور بود خودش را به یكی از میزها رساند؛ نفسی تازه كرد و كاغذی را كه در دست داشت جلوی خانمی كه پشت میز نشسته بود گذاشت و گفت: ساعت ده و نیم وقت رسیدگی داریم.

زن نگاهی به كاغذ انداخت؛ دفترچه‌ای را از كشوی میزش بیرون آورد؛ ورق زد و بعد از این‌كه عددهای روی صفحه آخر را نگاه كرد، سر بلند كرد و گفت: پرونده‌تون رو دادم داخل، منتظر باشین تا صداتون كنن.
یك داستان تكراری

مرد نفس بلندی كه شبیه آه بود، كشید و از میان آدم‌های پشت سرش از اتاق بیرون آمد.

نگاهی به راهرو انداخت. دو طرف صندلی‌هایی گذاشته بودند و زن‌ها و مردهایی روی آنها نشسته بودند؛ عده دیگری هم كنار دیوارها ایستاده بودند. به آنها كه نگاه كرد، متوجه شد بیشترشان مثل خودش هستند؛ ناآرام و سردرگم و بی‌قرار.

در كیفش را دوباره باز كرد؛ چند جرعه‌ای آب نوشید و نفس عمیقی كشید. دوباره كه چشم گرداند، همسرش را دید؛ انتهای راهرو كنار دیوار ایستاده بود. سرش پایین و چشم‌هایش موزاییك‌های كف راهرو را نگاه می‌كرد؛ دست‌هایش در هم گره بود و دندان‌هایش لب پایین را می‌گزید. این حالت را خوب می‌شناخت؛ حالا می‌دانست رویا هم، عصبی و نگران است.
زن ،شروع به صحبت کرد .از چیز‌هایی كه دوست داشته، از چیزهایی كه آنقدر ساده و دم‌دستی بوده‌اند كه اسم بردن از آنها هم شاید خنده‌دار به نظر برسد. از این‌كه آنچه را دوست داشته بگوید یا بشنود از نگاه همسرش فقط نوعی لوس‌بازی بوده و او همیشه محكوم به این‌كه لوس و ساده‌انگار است.

نمی‌دانست باید چكار كند؟ پیش رویا برود یا همان‌جا بماند؟ در ذهنش دنبال حرف‌هایی می‌گشت كه آماده كرده بود. انگار حالا حرف‌ها، خیلی دور بودند؛ دورتر از آنچه به خاطر بیایند. میان این جستجو و آن دودلی، یك نفر از اتاق روبه‌رو او و همسرش را صدا كرد.

زودتر از رویا وارد اتاق شد. ایستاد تا او هم بیاید. سلامی نه چندان گرم بین‌شان رد و بدل شد. نشستند و همان ماجرای تكراری؛ یادش آمد وقتی این صحنه را در بعضی فیلم‌ها می‌دید، هم خودش و هم رویا می‌خندیدند و با هم می‌گفتند: بازم همون ماجرای تكراری!
یك داستان تكراری

حالا خودشان بازیگران ماجرای تكراری بودند. رویا كه از آن زندگی خسته بود، می‌گفت: آقای قاضی، دیگه توان ادامه دادن این زندگی رو ندارم.

بعد هم كلی حرف‌های دیگر گفت؛ از چیز‌هایی كه دوست داشته، از چیزهایی كه آنقدر ساده و دم‌دستی بوده‌اند كه اسم بردن از آنها هم شاید خنده‌دار به نظر برسد. از این‌كه آنچه را دوست داشته بگوید یا بشنود از نگاه همسرش فقط نوعی لوس‌بازی بوده و او همیشه محكوم به این‌كه لوس و ساده‌انگار است.

از این‌كه در نگاه همسرش زندگی فقط كار كردن و خسته آمدن به خانه و شام خوردن و خوابیدن و باز هم صبح و رفتن به محل كار بوده و جز اینها بقیه‌اش همان لوس‌بازی‌های مخصوص آدم‌هایی مثل رویا بوده است و...

زن اینها را می‌گفت و آهسته‌آهسته اشك می‌ریخت و صحنه‌های تكراری همان فیلم‌ها باز هم تكرار می‌شد.مرد حرف زیادی برای گفتن نداشت؛ می‌گفت همسرش را دوست دارد؛ بیش از آن‌كه او فكرش را هم بكند و زن بر حرف خودش اصرار داشت و می‌گفت: اگر هم منو دوست داره، من دیگه این نوع دوست داشتن رو نمی‌پذیرم. می‌خوام بقیه عمرم رو اون طور كه دوست دارم زندگی كنم...
یك داستان تكراری

قاضی هم همان مسیر تكراری را می‌رفت؛ قدری نصیحت و بعد هم این‌كه طرفین،

حامد مالکیان - معاونت گروه

Hmlekian@Yahoo.Com

http://www.facebook.com/Hamed.Malekian

http://marshal-modern.ir/Archive/2011/3/2/4kerim.gif http://marshal-modern.ir/Archive/2011/3/2/4kerim.gif http://marshal-modern.ir/Archive/2011/3/2/4kerim.gif http://marshal-modern.ir/Archive/2011/3/2/4kerim.gif

   
 

 
 

 

 
 

 
 

 
 
 

رزرو : 09190872108

 
 

 

 
 

 
 

 
 

Powered By Amir Hejvani - Marshal

All Rights Reserved By Marshal Modern Group

 

 



__._,_.___



~~~~~~~~~ marshal-Group-modern ~~~~~~~~~
~~~~~~> THE BIGGEST GROUP IN IRAN <~~~~~~
~~~~~ EXCLUSIVE GROUP BY AMIR HEJVANI ~~~~~
________________________________________________________

To Join marshal-Group-modern Click This Url:
http://www.marshalclub.org/join
________________________________________________________

http://www.marshalclub.org/join
  http://www.marshalclub.org/join
    http://www.marshalclub.org/join
      http://www.marshalclub.org/join
        http://www.marshalclub.org/join
          http://www.marshalclub.org/join
            http://www.marshalclub.org/join
              http://www.marshalclub.org/join
                http://www.marshalclub.org/join
http://www.marshalclub.org/join
  http://www.marshalclub.org/join
    http://www.marshalclub.org/join
      http://www.marshalclub.org/join
        http://www.marshalclub.org/join
          http://www.marshalclub.org/join
            http://www.marshalclub.org/join
              http://www.marshalclub.org/join
                http://www.marshalclub.org/join
http://www.marshalclub.org/join
  http://www.marshalclub.org/join
    http://www.marshalclub.org/join
      http://www.marshalclub.org/join
        http://www.marshalclub.org/join
          http://www.marshalclub.org/join
            http://www.marshalclub.org/join
              http://www.marshalclub.org/join
                http://www.marshalclub.org/join




Your email settings: Individual Email|Traditional
Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch to Fully Featured
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe

__,_._,___

No comments:

Post a Comment