Thursday, 5 January 2012

...:::Marshal-Modern:::... ~> Soto0one Marshal (136) <~



 

مارشال مدرن :: بزرگترین و جذابترین گروه اینترنتی ایران

 
 

 
 
 

برای عضویت در بزرگترین گروه ایران اینجا کلیک کنید

 
 

 
 

 

 

.برای اطلاعات بیشتر با شماره 09122867270 تماس بگیرید

     
   

 

 

امنیت فنی گروه مارشال مدرن بر عهده تیم ایرانویچ میباشد

 

 
First Name
:
Farhad
 
Last Name
:
Rad Manesh
 
Position
:
Group Moderator
 
Email Address
:
 
Yahoo ID
:
Farhad.modern
 
Facebook Link
:
 
Marshal Club ID
:
Farhad
 
 
 
 
 
سلام به مارشالی های گل و دوست داشتنی
 
با شماره 136  ستون مارشال در غیاب امیر خان حجوانی در خدمت شما هستم امیر خان سواحل زیبای خلیج همیشه فارس خوش می گذره سوغاتی یادت نره دادا
 
با تشکر
فرهاد رادمنش - معاون گروه مارشال مدرن
 
 
ارسالی از:نسرین
 
سلام به همه دوستان خوبم
اعظم جان خیلی خوشحال شدم وقتی دیدم روحیه ات بهتر شده .انشالا همیشه شاد باشی و فقط شادیها به سراغت بیان.
و اما....
بچه ها من فکر میکنم علاوه بر تمام بحث هایی که شد و نظراتی که داده شد و همه هم درست و به جا بودن، یکی  از دلایلی که قبول طلاق رو از جانب خانم و خانواده خانم، راحت تر میکنه ، مهریه  بالاست . متآسفانه  از هرطرف که نگاه کنی این مهریه های بالا شده بلای جون خیلی از زندگیهای مشترک.
 در این بین فقط دختر و خانواده دختر مقصر نیستن بلکه بیشتر از اونها دامادهایی هستن که این مهریه های عجیب غریب رو قبول می کنن.
وقتی یه پسری از طبقه متوسط با یک درآمد متوسط میره خواستگاری و 1500 تا سکه طلا (بگذارید فقط همین قدر در نظر بگیریم) رو به عنوان مهریه قبول میکنه یعنی در واقع (با احتساب هر سکه ای 600000 هزار تومن به طور تقریبی، که بشه 900000000 نهصد میلیون تومن) ، به نظر من (البته این برداشت شخصیه منه) این آقا ...
1-      اعتماد به نفس نداره . از خودش و تواناییهاش اطمینان نداره . خودش رو باور نداره
2-      سواد نداره . یا بهتر بگم قدرت محاسبه نداره یا شایدم اصلا نمیدونه 900000000 تومن، یعنی چقدر پول!!!!؟؟؟؟
3-      از اقتصاد ایران خبر نداره و کلا از دنیا بی خبره
4-      باری به هر جهت تشریف دارن. از اون دسته آدمهایی که میگن حالا تا اون موقع کی مرده کی زنده ، یه طوری میشه دیگه... یا اینکه میگن خدا بزرگه! حالا اون موقع یه کاریش میکنیم.فوقش میریم زندان.
5-      توی رویا زندگی میکنه. و به هیچ وجه باورش نمیشه که یه روز ممکنه همین دختر خانم دوست داشتنیه امروز مهزیه اش رو طلب کنه...( حالا به هر دلیلی)!!!  یا اصلا بی دلیل ! عزیز من برادر من! چرا فکر میکنی  مهریه رو فقط موقع جدا شدن باید پرداخت کنی، مهریه هدیه داماد به عروس (حق عروس خانم) بر ذمه داماد تا آخر عمر، و هر وقت که خانم مهریه اش رو بخواد وظیفه مرد اینه که پرداخت کنه بدون جارو جنجال و بحث و دعوا.... پس همون وقت که میخوای تعیین کنی به اندازه وسع مالیت تعیین کن!
اصلا چه معنی داره که خانواده دختر تعیین کنن ، اونا که نمیخوان پرداخت کنن ! تو میخوای پرداخت کنی ، پس تو باید تعیین کنی ...
تو با یه درآمد متوسط تو این وضع و دوره، فوقش با قرض و قوله و گرفتن چندتا وام، خیلی که هنر کنی بتونی یه خونه بخری که توش زندگی کنی و از اجاره نشینی نجات پیدا کنی! آخه خودت بگو این همه سکه رو دیگه میخوای کجای دلت بذاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
.........فعلا تا همین جاش رو داشته باشید.اگر دوست داشتید دفعه بعد دخترا رو روانشناسی میکنیم(البته توی همین زمینه)
به امید اون روزی که این فرهنگ توی جامعه جا بیفته که مهریه بالا ضامن زندگی و خوشبختی دخترا نیست، اون چیزی که خوشبختی میاره ، جوهر وجودی و ذاتی ، شعور، فهم ، درک ، عشق و علاقه و احترام متقابل و مهمتر از همه ایمان و اعتقاد زن و مرد هستش. البته من حرفی از پول نزدم چون وجودش صد در صد لازم توی زندگی . همونجوری که پول زیاد، خوشبختی نمیاره، بی پولی هم صد در صد مشکل آفرینه!
 
پاینده ، پایدار و خوشبخت باشید.
نسرین دوست شما
 
 
پاسخ فرهاد رادمنش : سلام نسرین خانم بدجور شاکی هستی ها من در این مورد حرفی نمی زنم بقیه دخترا می تونن نظرشون رو بگن
 
 
 
ارسالی از:لاوین
 
یه روزهای قشنگی توی زندگی هست که هیچوقت نمیتونی فراموشش کنی
هر اتفاقی هم که بیفته نمیتونه زیبائیش رو توی ذهنت خراب کنه
چند سال پیش یه روز سرد برفی من و دوست بسیار عزیزم با هم از یه بلندی بالا میرفتیم
برف میبارید روی سرمون ظاهرا هوا خیلی سرد بود اما حضور او در کنارم، حس قدرتمند عشق و دوست داشتن، شادی که توی دلم بود چنان منو گرم کرده بود که تو گویی خرمنی از آتش برپاست
اون روز انقدر غرق در لذت بودم که فکر میکردم این موقعیت یه امر کاملا عادیه
خیلی عادی
و همه روز های دیگه هم همینطور خواهند بود
چند سال طول کشید تا بفهمم که اون فقط یه فرصت بوده
یه فرصت عالی که خدا در اختیارم گذاشته بود تا ازش استفاده ببرم
باید لحظه لحظه ش رو لمس میکردم  
باید تمام حسمو به کار میگرفتم برای فهمیدنش
باید...
 حالا همه چیز تموم شده فرق کرده
اما خاطره اون روز با منه
باید برم
 
باید برم و دوباره اون حس رو تجربه کنم 
باید توی همون روز اونجا باشم
خدا کنه بازم برف بیاد
باید توی اون هوا نفس بکشم
باید
 
 
پاسخ فرهاد رادمنش : سلام لاوین جان عالی بود من خیلی خوشم امد دستت درد نکنه
 
 
 
ارسالی از:مژده طهماسبی
 
سلام به همه مارشالیها خوب و مهربون و دوست داشتنی
خسته نباشید میگم به حامد عزیز که در نبود اقای حجوانی مسئولیت بزرگی رو به گردن داره .. اقا حامد خوبی؟ دستت درد نکنه برای رهبری گروه.. کم کم اقای حجوانی هم به جمع خانواده خودش برمیگرده.. امیدوارم بهشون خیلی خوش گذشته باشه..
میخواستم یک سلامی هم به دوستان خوبم در شیراز و اهواز عرض کنم که در تور نارنجستان همسفرمون بودن.. دلم برای همتون تنگ شده.. زینب و مریم عزیز خوبید.. همیشه به یادتون هستم.. دوستان خوب شیرازی در چه حالند؟؟ چهار تفنگ دار مارشالی.. خودشون میدونن ....
دیروز یک مطلب جالب در مجله ایده آل خوندم دلم نیومد شما هم بی نصیب بمونید.. پس با هم هستیم تا آخر ...
برف بخورید ، سالم شوید!!
شاید برایتان عجیب باشد اگر بدانید برخی درمانگران طب سنتی از برف درمانی برای درمان و تسکین برخی از بیماری ها استفاده میکنند. این درمانگران بر اساس دانشی که از حکما و استادان طب سنتی در متون طب سنتی ایران باقی مانده از این شیوه برای درمان برخی از بیماری ها استفاده میکنند. شیوه ای که با تغییرات اندکی توسط دانشمندان و کارشناسان طب مدرن با عنوان فریز تراپی یا یخ درمانی در کشورهای اروپایی برای درمان بیماری ها مورد استفاده قرار میگیرد. البته درمانگران طب سنتی از برف هایی که در مناطق کوهستانی خوش آب و هوا و بدون آلودگی محیطی وجود دارد برای درمان استفاده میکنند و استفاده از برف های کثیف در شهرها به ویژه شهرهای بزرگ و صنعتی و پر از آلودگی را برای درمان بیمار ی ها جایز نمی دانند.
 
هرگز بدون تجویز درمانگر برف نخورید
به گفته درمانگران طب سنتی مصرف برف آلوده یا زیاده روی در مصرف آن حتی در شرایطی که از سلامت برف اطمینان داریم ، عوارض متعددی را در بدن و عملکرد اندام های درونی بدن به وجود می آورد. یکی از مهمترین این عوارض ابتلا به اسهال است. از این رو افراد علاقمند به شیوه طبیعی برف درمانی باید توجه داشته باشند تضعیف عملکرد دستگاه گوارش یکی از عوارض جانبی مصرف بدون تجویز برف توسط درمانگر طب سنتی است و تجویز خوارکی برف تنها با تجویز درمانگران این حوزه انجام شود.
 
خونریزی بینی بند میآید
یکی از بهترین و کاربردی ترین نسخه های خانگی برف درمانی ، برطرف کردن و بند آوردن خونریزی بینی در افرادی است که به طور ناگهانی با این عارضه روبه رو میشوند. درمانگران طب سنتی به افرادی که به طور ناگهانی در فصل زمستان دچار خونریزی بینی می شوند ، توصیه میکنند برای جلوگیری از خونریزی بیشتر در حالت اورژانسی مقداری برف را روی پیشانی خود قرار دهند. این کار موجب میشود تا جریان خون در ناحیه بینی کمتر شود و در مدت زمان کوتاهی خونریزی بینی کاهش یافته و قطع شود. علاوه بر این شیوه ، قرار دادن مقدار اندکی برف در حفره بینی هنگام خونریزی نیز میتواند به کنترل میزان خونریزی بیمار کمک کند. این شیوه از جمله شیوه های موثری است که در طب رایج نیز مورد استفاده قرار میگیرد. با این تفاوت که درمانگران طب رایج در این مواقع استفاده از کیسه یخ یا دستمالی که با آب سرد خیس شده را در موضع پیشانی توصیه می کنند.
 
برف درمانی برای روزهای آفتابی
یکی از جالب ترین نکاتی که در شیوه برف درمانی وجود دارد، کاربرد داشتن این شیوه درمانی در فصل های گرم سال است. در زمان های قدیم درمانگران طب سنتی به مراجعان خود توصیه میکردند که از برف هایی که در یخچال های طبیعی و در ارتفاعات نقاط کوهستانی قرار دارند برای تهیه یخ در بهشت در روزهای تابستانی و گرم استفاده کنند. این شیوه امروزه نیز به شکل مدرن در فصل تابستان در خانه ها و بسیاری از فروشگاههای عرضه بستنی و فالوده اتفاق میافتد. حتی امروزه یخ در بهشت هایی به شیوه صنعتی در روزهای گرم تابستان توسط کارخانه های غذایی تولید و در اختیار مردم قرار میگیرد. تنها تفاوت این یخ در بهشت ها در ترکیب برف و یخ طبیعی و سالم با عرق های گیاهی از قبیل عرق بهار نارنج ، عرق بید مشک و گلاب است که در زمان های قدیم مورد استفاده قرار میگرفت.
 
ادامه دارد......
 
 
 
پاسخ فرهاد رادمنش : سلام مژده ممنون بابت اطلاعات خوبی که دادی
 
ارسالی از:فریبا صمیمی
 
دو شاگرد پانزده ساله ی دبیرستان نزد معلم خود آمده و پرسیدند :
- استاد اصولا منطق چیست ؟
معلم کمی فکر کرد و جواب داد : گوش کنید ، مثالی می زنم ، دو مرد پیش من می آیند. یکی تمیز ودیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد می کنم حمام کنند.شما فکر می کنید ، کدام یک این کار را انجام دهند ؟ هردو شاگرد یک زبان جواب دادند : خوب مسلما کثیفه ! معلم گفت : نه ، تمیزه . چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر آن را نمی داند.پس چه کسی حمام می کند ؟ حالا پسرها می گویند : تمیزه ! معلم جواب داد : نه ، کثیفه ، چون او به حمام احتیاج دارد.وباز پرسید : خوب ، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند ؟ یک بار دیگر شاگردها گفتند : کثیفه ! معلم دوباره گفت : اما نه ، البته که هر دو ! تمیزه به حمام عادت دارد و کثیفه به حمام احتیاج دارد. خوب بالاخره کی حمام می گیرد ؟ بچه ها با سر درگمی جواب دادند : هر دو ! معلم بار دیگر توضیح می دهد : نه ، هیچ کدام ! چون کثیفه به حمام  عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد! شاگردان با اعتراض گفتند : بله درسته ، ولی ما چطور می توانیم  تشخیص دهیم ؟هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است  معلم در پاسخ گفت : خوب پس متوجه شدید ، این یعنی: منطق !  و از دیدگاه هر کس متفاوت است. 
نقل از غریب آشنا
 
ارسالی از:زهرا زند نیا
 
درد من تنهايي نيست؛بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت؛ بي عرضگي را صبرو با تبسمي بر لب اين حماقت را حكمت خداوند مي نامند.گاندي
 
سلام خدمت همه دوستاي خوبم و همينطور آقا مهرداد، موافقم با نظرت كه متاسفانه ما به درك درستي از ازدواج نرسيديم، يعني ميدونيد به عقيده من اين خيلي ريشه دار تره ما اصلا به درك درستي از جنسيت خودمون و جنسيت طرف مقابل نرسيديم، اگر بخوايم خيلي ريشه‌اي بحث كنيم بايد به خيلي عقب برگرديم هر چند از الان هم اگه بخوايم ميتونيم خودمون رو اصلاح كنيم يعني فكرمون رو اصلاح كنيم، ما از بچگي ياد گرفتيم كه پسرا شيرن مثل شمشيرن و دخترا موشن ، حقيقت اينه كه ما تصورمون غلطه نسبت به جنس مخالف بعد كه يواش يواش بزرگ شديم ، يه شكاف به وجود اومد بين محرم و نامحرم، بقيه درست راهنمايي نكردن كه چطور ميتونيم ارتباط داشته باشيم با جنس مخالف كه بتونيم تعادل برقرار كنيم بتونيم طوري رفتار كنيم كه طرف مقابل فكر منفي نكنه، اين همه حرف هست و اين همه پيام كه روزانه براي هم ارسال ميكنيم در مورد رفتاراي آقايون و خانوما،‌ ما چون بهمون درست ياد ندادن خودمون هم دنبالش نرفتيم ببينيم بابا اصلا اصل قضيه چي بوده و چي هست بعدم ميگيم نه اسلام اينوگفته اونو گفته در صورتي كه نرفتيم ببينيم واقعا چي گفته ،‌الان تو همين گروه همه خيلي عادي بحث ميكنن ، فكرا و عقايدشونو ميگن ولي همين ما بريم بيرون طور ديگه اي رفتار ميكنيم، اطلاع رساني 40 درصد قضيه ست 60 درصد قضيه خود ما و انسانيت ما است ما اشرف مخلوقاتيم،‌ خدا به ما ميباله آيا ما هم به خودمون ميباليم،‌ من عذرخواهي ميكنم كه ميگم ولي ما خودمون خودمونو به گند كشيديم اگه يه پسر از يه دختر تو خيابون سوال كنه بابا بيچاره يه آدرس ميخواد همين كه مياد طرف ما ، ما اندازه يه شهر ازش دور ميشيم تازه ميگيم بي ادب نميفهمه كه من از اونا نيستم،‌ ببخشيد من راحت صحبت ميكنم يا اگه ما بخوايم حالا به همون آقا پسر ادرس هم بديم يا بايد اخم كنيم كه يه وقت حركتي انجام نده يا اگه محترمانه و با يه لبخند بخوايم اين كارو انجام بديم ميگه دختره از من خوشش اومده يا هزار تا حرف نصيب هم ميكنيم،‌ ما هنوز خودمون نميتونيم يه درك درست از طرف مقابل داشته باشيم ،‌ پسرا ميگن دخترا تو بازار كار جاي مارو گرفتن ،‌ دخترا به اين فكر ميكنن كه اين همه سال آقايون حق مارو خوردن اين عين حقيقته ،‌ مثلا تو رشته خود من يعني حقوق ،‌خانوما به انتقام فكر ميكنن ،‌آقايون به راههاي در رو از قانون و مهريه و نفقه و امثالهم ،‌ خيلي صحبت كردم ولي واقعا موضوع همونه كه تو ستون همه بهش اشاره كرده بودن درك متقابل اول از جنس مخالف و بعد آشنايي ،‌ازدواج و مسايل ديگه،‌ خوب ما وقتي درك درستي از طرف مقابل نداريم دقيقا ميشه حرفي كه آقا مهرداد اشاره كرد فقط به شهوت فكر ميكنيم و مسايل زود گذر و بعد هم خيلي سريع از هم خسته ميشيم‌ ،‌ وقتي خودمون ديدمون به طرف مقابلمون فقط رو كم كردنه به طبع مشكلاتمون هم زياد ميشه،‌چيكار كنم كه روش كم بشه تو محل كارم چه طور حال اين پسره يا دختره رو بگيرم تو محل زندگي ،‌ تو دانشگاه به جاي اينكه با حفظ چارچوبي كه هست تبادل نظر داشته باشيم،‌بحث داشته باشيم فكر ميكنيم بايد يه سري كاراي زننده انجام بديم ،‌چرت و پرت بگم ،‌جلب توجه كنيم و بعد تازه ارتباط برقرار كنيم دانشگاههاي ما الان شده جاي ....،‌به جاي اينكه جاي درس باشه اونم براي اون تلقينيه كه شده به ما و خودمون هم نخواستيم كه درستش كنيم، عليرضا گفته بود كه چرا قبل از ازدواج هزار تا كار براي جلب توجه همديگه انجام ميديم ولي بعدش ديگه بيخيال ميشيم ، موضوع همون به دست آوردن به چيز با ارزشه ،‌ ما تا از يكي خوشمون مياد يا حالا نامزد ميكنيم تو همون مرحله تا قبل از ازدواج همه برگه هامونو رو ميكنيم بعد از ازدواج هيچ چيز جديدي نداريم كه بخوايم بگيم و نشون بديم و بزاريم كه فلان شخصيت يا فلان اخلاق ما رو طرف كشف كنه ،‌ وقتي ناراحتيم اجازه نميديم پنج دقيقه بگذره ببينيم طرفمون چيزي ميگه يا نه ،‌ ميفهمه كه ما ناراحتيم يا نه ، البته يه خرده ام بايد قبول كنيم خانوما عجول ترن و كنجكاو تر و سريع ميفهمن اگه طرفشون ناراحت باشه به قول معروف خانوما جزيي نگرن و آقايون كلي نگر، آقايون فكرشون جاهاي ديگه مشغوله و زياد دقت نميكنن ولي خانوما بيشتر ريز ميشن و اين از همون تفاوتها ست اگه خانوما يه خرده صبورتر باشن و زمان بدن كه طرفشون بفهمه و آقايون هم يه خرده دقيق تر به طرفشون نگاه كنن و بپرسن چي شده ،‌ به هم اين اطمينان رو بديم كه من در كنارت هستم اگه بخواي حرف بزني در مورد مشكلت شايد نتونم كمكت كنم ولي حداقل ميتونم بشنوم و تو با گفتن شايد يه احساس راحتي پيدا كني از اينكه من در كنارتم و تنهات نميذارم(البته اين قاعده استثنا هم داره و اينكه بعضي آقايون هستن كه خيلي دقتشون بالاتره و خانوما زياد دقتي ندارن ولي خوب اين خيلي كمه كه اونم به طبيعت خلقت ما برميگرده)، ببخشيد كه من بي رويه دارم همينجوري فقط حرف ميزنم و ميگم ،‌ يه چيز ديگه هست كه يادم افتاد اونم اينه كه ما هميشه نقص طرف مقابلمونو ميبينيم نه خوبيهاشو البته ذات انسان هميشه دنبال بهترين چيزه و مقايسه زياد ميكنه ولي وقتي انتخاب ميكني و ازدواج ميكني ديگه نبايد بگيم كاش شوهر من مثل شوهر فلاني بود يا كاش زن من مثل زن فلاني بود ما كه از زندگي اونا خبر نداريم ما بيرون زندگي اونا رو ميبينيم ،‌ من شخصي رو ميشناسم كه ميگفت تا شب قبل از طلاقم هم با همسرم تو يه خونه بوديم ،‌ نذاشتيم هيچكس بفهمه حتي تا محضر هم دستمون تو دست هم بود ولي خوب اتفاق افتاد ده سال خيلي ها فكر ميكردن ما خوبيم ولي نبود، در جواب حرف خودم كه ميگم هميشه بايد تازگي داشته باشيم براي همسرمون و فرقي هم نميكنه چه زن براي مرد و مرد براي زن ،يه زندگي رو ميخوام براتون تعريف كنم،‌ يه خانومي از آشناهاي دوستانم خانوم خيلي با سليقه و به قول خيلي ها همه چي تمام بود ،‌چه از نظر اينكه بخواد به زندگيش به بچه هاش و به مهمانها برسه و چه از نظر محبت به همسر ، زيبايي ،‌ هيكل و هر چيزي كه فكر كنيد ،‌ كم نميذاشت براي زندگي ،‌ همسر ايشون گفت اگه زن اينه چقدر خوبه بزار يه زن ديگه بگيرم كه ديگه خوشبختيم كامل كامل بشه ولي زن دوم روزگارشو سياه كرد، حالا تازه فهميده كه چكار كرده، قديميا ميگن بخت همون بخت اول ،‌ پس خواهش ميكنم به عنوان كوچكترين خواهر شما ،‌ چشمامونو باز كنيم واقعا عشق قبل از ازدواج به درد نميخوره و بعد هم به نظر من بهتره از دوست داشتن به عشق برسيم خيلي با ارزشتره،‌ خيلي سرتونو درد آوردم ،‌ راستي يه چيز ديگه اينكه 20 دي تولدمه ، تولدمو به خودم و همه دوستان ديماهي تبريك ميگم.در پناه حق ، پاينده و پايدار باشيد
 
 
 
پاسخ فرهاد رادمنش :  حرفای شما هم درست اما راه حل چیه؟ تولدتونم پیشاپیش مبارک
 
 
 ارسالی از:سارا شیرزاد
 
سلام اقا فرهاد اميدوارم خوب وخوش باشي و جاي اميرجون هم خالي نباشه
و يه سلام گرم در اين هواي باروني و زمستوني خدمت همه مارشاليهاي گل كه با نفسهاي گرمشان
زمستان را براي همه ما گرمو دلچسب كرده اند
ممنون از اقا ابوالفضل با بت ترانه زيباي شام مهتاب  داريوش كه خيلي ترانه جذاب و شنيدني هست
 
فرهاد جان حتمان گوش بده مطمئنم مثل من و خيليهاي ديگه از اين ترانه لذت خواهي برد
نام ترانسراي اين اثر خانم مينا جلايي و اهنگسازو تنظيم كننده اش هم آقاي صادق نجوكي است از البوم گل بيتا داريوش

 
-------------
يك ترانه زيبا هم من تقديم مي كنم به همه مارشاليهاي گل
:x lovestruck
وقتي تو شب گم ميشدم / هم خونه خواب گل مي ديد
همسايه از خوشه ي خواب / سبد سبد خندن مي چيد
 
وقتي توشب گم مي شدم / ستاره شب شكن نبود
 
آوازه خون كوچه ها / شعراشو از ياد برده بود
چراغا خوابيده بودن / شعله اشون باد برده بود
آخ اگه شب شيشه اي بود / پل به ستاره مي زدم
 
شكست آينه ي شبو / نيزه ي خورشيد مي شدم
آخ اگه مرگ امون مي داد / دوباره باغ ميشدم
تورگ يخ بسته شب / نبض چراغ ميشدم
 
آخ كه تو اقيانوس شب / سوختنمو كسي نديد
توبرزخ بيدادشب / هيشكي به دادم نرسيد
تواوج ويرون شدنم / توشب دم كرده ي درد
كسي دعا نخوند برام / هيشكي برام گريه نكرد
وقتي تو شب گم ميشدم / دلم مي خواست شعله بشم رو سايه هاي يخزده
 
دست نوازش بكشم / دلم مي خواست آشتي بدم
 
تگرگ و با اقاقيا/ خورشيد مهربوني رو
مهمون كنم به خونه ها / آخ اگه مرگ امون مي داد
 
دوباره باغ ميشدم / تو رگ يخ بسته ي شب نبض چراغ مي شدم
ترانه سرا ايرج جنتي عطايي
 
آهنگساز بابك بيات
 

 
دوستتون دارم
 
سارا12/10/90
 
 
 
پاسخ فرهاد رادمنش : سلام سارا گرامی ممنون از این ترانه زیبا که ارسال کردی
 
 
 
ارسالی از:تهمینه
 
سلام دوستان  و باز هم سلام به موضوع ازدواج من معتقدم مشکل ازدواج و عشق و آشنائی قبل ازازدواج و ... نیست مشکل در خود ماست  وعدم شناخت تمام وجوه خودمان است چه وجوه پیدا چه وجوه ناپیدا و حتی بخشهائی که خودمان هم کشف نکرده ایم هرچه بیشتر خودمان را خواسته ونیازها وباورهامون را بشناسیم بهتر تعامل میکنیم بهت میپذیریم و بهتر تصمیم میگیریم در همه امور از جمله ازدواج و رابطه با همسر ضمن اینکه مسئولیت تصمیمها ی خود را هم میپذیریم از جمله مسئولیت ازدواج و همسر بودن را
 
شاد پیروز باشید
 
 
 
 
پاسخ فرهاد رادمنش : سلام تهمینه گرامی بس شما نظرتون اینه که اول خودمون رو بشناسیم نظر بقیه چیه؟
    
 
ارسالی از:سمیه
 
سلام، از مژده عزیز بابت مطلب جالبشون تشکر میکنم ، منم هم سرمایی ام هم سینوزیت دارم.
البته خیلی شدید نیست ، فقط پیشونیم تو سرما دچار درد میشه.بازم مرسی مژده جان
 
 
 
پاسخ فرهاد رادمنش : سلام سمیه گرامی منم گاهی اینجوری میشم هد بند استفاده می کنم امیر جان هم فکر کنم جمعه برگردن
 
 
ارسالی از:عسل
 
خدایا...
دستانی را در دستانم قرار بده
که پاهایش با دیگری پیش نرود...
تو که میخونی بلند بگو امین و بعد بگو
خدایا .....هرچی دلت میخواد الان به خدا بگو بگو راحت باش
خجالت نکش اون دهنده بی منت هرچی بخوای میده
 
 
 
پاسخ فرهاد رادمنش : آمین
 
 
ارسالی از:سارا

 
سلام و خسته نباشید.
اول از همه بخاطر بحث جالب و بسیار خوبی که راه انداختین خیلی خیلی سپاسگذارم.
به نظر من این بحثها می تونه به خیلی ها کمک کنه تا تصمیم درست تو زندگی شون بگیرن البته اگه عاقلانه کار کنن اما اگه به احساسشون رجوع کنن که  دیگه ممکنه به بن بست بخورن.
دوم از دوستان عزیز زهرا خانم و آقا مهرداد و علیرضا خان بخاطر مطالب خوب و جامع و درخور تفکری که فرستادن هم تشکر می کنم. من با نظر هر3 دوست موافقم. مخصوصا زهراجان.
من خودم 4ساله که ازدواج کردم و یکسری مشکلاتی با شوهرم داشم که اگه به قول دوستان خودخواهی های خودمون رو کنار می ذاشتیم، زندگیمون خیلی زودتر شکل درست می گرفت.
یک مسئله ای که دخترها و پسرها کمتر توی ازدواج بهش اهمیت میدن بحث تفاوت فرهنگی هست. شاید خیلی ها بگن نیست اما من می گم وجود داره و خیلی جاها خودش یک معضله البته اگه باهاش کنار نیاییم. شوهر من مشهدیه و من از اهالی جنوب ایران. اوایل آشنایی و توی دوران نامزدی فکر می کردیم عشق ما ابدی و الهیه اما بعد از ازدواج تازه فهمیدیم که تفاوت فرهنگ و تربیت خیلی واضح و آشکار هست.
من بعنوان یک زن چون شوهرم رو دوست داشتم خیلی جاها تونستم با خلقیات شوهرم کنار بیام. اما شوهر من هنوز کمی غرور خودشو داره و می ترسه به خاطر زندگیش کمی از خودگذشتگی کنه. البته بعضی از آقایون فکر می کنن اگه کمی با ملایمت رفتار کنن خانوما سوء استفاده ابزاری می کنن که این بسیار اشتباهاه. البته می گم بعضی از آقایون  باز کسی جبهه نگیره که سارا فلان گفت و بیستار گفت و متاسفانه گاهی خانوما هم دوز خودخواهی شون خیلی بالا میره که از آقایون هم سبقت می گیره
متاسفانه به گفته آقا فرهاد اگه ما کمی از خودمون بگذریم هیچ وقت دچار اختلاف نظر نمی شیم.
مسئله بعدی که اهمیت بسیار بالایی داره بحث خونواده هاست.
سعی کنید خونواده ها رو در کنار دست خودتون داشته باشید اما.............. اما هیچ وقت نذارید توی تصمیماتتون دخالت کنن. چون اونها به ما علاقه دارن و به نظر خودشون دارن کار درست رو انجام میدن و دلسوز ما هستن که بی شک غیر از این هم نیست اما نمی دونن با یک اظهار نظر کوچیک ممکنه کار به جاهای باریک بکشه.
من خودم اوایل این رو نمی دونستم و همیشه زندگیم دچار تنش بود. و هم پدر و مادر خودم و همسرم و حتی خود همسرم ازم ناراحت بودن. اما بعدا تونستم با احترام تموم به خونواده ها بفهمونم نظرشون واسمون مهمه و با ارزش اما تصمیم نهایی با خودمونه.
من یه دوستی داشتم از اهالی کرمان بود و با یک پسری از شهر ما ازدواج کرد. خوب اول از همه همون بحث تفاوت فرهنگی بینشون فاصله انداخت و بعد هم مادر دختره.
خوب دوست من اینجا تنها بود و کسی رو نداشت هر روز ساعتها با مادرش تلفنی حرف می زد و هر روز هم فاصله اش با شوهرش بیشتر می شد بنده خدا مادره نمی دونست با راهنمایی هاش داره دستی دستی زندگی دخترش رو نابود می کنه. پدر و مادر ما مال 30 یا 40 سال پیش یا حتی بیشتر هم هستن و خیلی جاها تفکراتشون با ما سازگاری نداره.ما خودمون قبل از ازدواج که فقط یک نفریم هم خیلی جاها با اونها اختلاف نظر داریم دیگه حالا که 2نفر شدین و مجزا هستین که اختلاف نظرها خیلی بیشتر می شه که کاملا طبیعی هست. سر آخر دوست من بعد از 4سال زندگی مشترک از شوهرش جدا شد.
تمام تلاش دوست من این بود که شوهرش رو به میل خودش و کنه و به کرمان ببره. خوب پسره هم کارش و اعتبارش اینجا بود و نمی تونست بره خیلی هم تلاش کرد که طلاق نگیره اما نتونست و زندگیش از هم پاشید.
تفاوت فرهنگی، دخالت بیجای خانواده ها، نشنیدن حرف یکدیگر، خودخواهی  و عدم شناخت از هم و خواسته هاشون باعث شد که از یک زندگی خوب خودشون رو محروم کنن.
امیدوارم که تونسته باشم منظورم رو بفهمونم و خوشحال می شم که دوستان هم نظراتشون رو بگن و ما هم استفاده کنیم.
 
 
 
پاسخ فرهاد رادمنش : سلام سارا خانم پس شما هم به غیر مهریه و خود شناسی و درک متقابل اعتقاد دارید که تفاوت فرهنگ ها هم یک دلیل هست به نظر من اینم مهمه اما درک متقابل خیلی مهمتره چون اگه اونو بتونیم حل کنیم اختلاف فرهنگی یا مذهبی هم می شه حل کرد چون به نظر طرفین احترام می زاریم.
 
 
ارسالی از:مهدی زکی زاده
 
گفتی تمام واقعه را درک می کنی
احساس و عشق و عاطفه را درک می کنی
رفتی و باخته ام هرچه داشتم
ای دوست ،عمق فاجعه را درک می کنی ؟؟
+++++++++++++++++++++++
حال و روزم را پریشان تر نکن
ناز کم کن ، دیده ام را تر نکن
روزگارم اینچنین شد : گیر و دار
بی توخوبم!!!! تو ولی باور نکن
+++++++++++++++++++++++
چه خوشبختم ، چه خوشحالم ، چه شادم
جوانی را به عشق برباد دادم
برایم بهترین تقدیر این بود....
که پا در راه عشق تو نهادم
+++++++++++++++++++++++++
گفتم بهاری شد دلم ، تا دیدمت درمنزلت
گفتی:شوی گر عاشقم ، همواره هستم در دلت
گفتم : به عشقت می برم از نور رویت بهره ای ؟
گفتی : بکش شمع هوس ، روشن نمایم محفلت
+++++++++++++++++++++++++++++
هفت سنگم بی تو شد هفتاد سنگ
روزگارم بی تو درگیری و جنگ
لحظه های با تو بودن را نداشت
چشم دیدن ، روزگار چشم تنگ
کاشکی بعد از دم دیدار تو
عمر من می کرد در رفتن درنگ
وصف حالم را زعشقت ، دیگران
مست و دیوانه کنند و گاه منگ
بی تو ، دستی دارم از تقدیر ، بند
پای عیشم نیز از عشق تو لنگ
***********مهدی زکی زاده 12/10/90**********
 
 
 
 
پاسخ فرهاد رادمنش : سلام مهدی عزیز ممنون که در ستون مارشالی مشارکت دارید و اشعار خودتون رو برای ما ارسال می کنید.
 
 
ارسالی از:عاطفه جمالی
 
هم از تو هیچ در این رهگذر نمی خواهم
هم حضور تو را مختصر نمی خواهم
اگر چه حرف توقف به دفتر من نیست
قبول کن که تو را رهگذر نمی خواهم
تویی که از من و پنهان من خبر داری
کسی که نیست ز من با خبر نمی خواهم
زمانه از تو هزاران شبیه ساخته است
هنر شناسم و شبیه هنر نمی خواهم
بخواه تا اثری باز جاودانه شود
 دقایقی که ندارد اثر نمی خواهم
به عمر یک غزل حافظانه با من باش
فقط همین و از این بیشتر نمی خواهم
 
تقدیم به همه مارشالی های عزیز
عاطفه جمالی
 
 
 
پاسخ فرهاد رادمنش : زیبا بود عاطفه خانم اما ایکاش اسم سراینده این شعرم می گفتید.
 
ارسالی از:م - نظیف

پوکی استخوان یا بیماری خاموش چهارمین عامل مرگ و میر در جهان
شناخته شده و از هر 4 زن بالای 25 سال 1 نفر مبتلاست.
 اخیراً یک درمان  ساده و عالی برای آن پیدا شده،
این راه حل نتیجۀ 7 ماه تحقیق در بیمارستان بقیه الله اعظم است.
 هر روز صبح ناشتا 3 قاشق مرباخوری  پودر سنجد
 (شامل پوست، گوشت و هسته) را در یک لیوان شیر داغ زده
 و نوش جان کنید.این پودر را از عطاری های مطمئن فقط  خریده
 و در یخچال نگه داری کنید.
لطفا به تمام عزیزانتان این مطلب را ارسال کرده یا آموزش دهید؛ به
خصوص برای افراد مسن که با یک زمین خوردن ساده دچار شکستگی
 شده و ممکن است در اثر عمل جراحی دچار آمبولی و فوت شوند
 
 
 
با تشکر از تمام دوستانی که در این شماره برای ما ایمیل ارسال کردند
شما هر پیامی از جمله تبریک تولد دوستان خود ، یافتن گمشده ، پیامهای تبریک و تسلیت بابت مناسبتهای عمومی و یا خصوصی ، انواع کمکهای خیریه و ... رو میتوانید در این ستون مطرح کنید
برای بخش صندلی داغ حتماً در قسمت عنوان صندلی داغ را درج نمایید
منتظر ایمیل های بعدی شما دوستان (اما خواهشا با فونت فارسی) هستم.
دوستانی هم که تمایل دارند ایمیل شخصی آنها در این ستون نمایش داده شود حتما در پایان پیام خود قید نمایند
از ارسال پیامهای سیاسی ، ضد دینی ، غیر اخلاقی ، تبلیغاتی و فورواردی سایر گروه ها هم اکیدا خودداری نمایید چون در این ستون ارسال نخواهد شد
 
   
 

 
 

 

 
 

 
 

 
 
 

.برای اطلاعات بیشتر با شماره 09122867270 تماس بگیرید

 
 

 

 
 

 
 

 
 

Powered By Amir Hejvani - Marshal

All Rights Reserved By Marshal Modern Group

 


__._,_.___


~~~~~~~~~ Marshal-Group-Modern ~~~~~~~~~
~~~~~~> THE BIGGEST GROUP IN IRAN <~~~~~~
~~~~~ EXCLUSIVE GROUP BY AMIR HEJVANI ~~~~~
________________________________________________________

To Join Marshal-Group-Modern Click This Url:
http://www.marshalclub.org/join
________________________________________________________

http://www.marshalclub.org/join
  http://www.marshalclub.org/join
    http://www.marshalclub.org/join
      http://www.marshalclub.org/join
        http://www.marshalclub.org/join
          http://www.marshalclub.org/join
            http://www.marshalclub.org/join
              http://www.marshalclub.org/join
                http://www.marshalclub.org/join
http://www.marshalclub.org/join
  http://www.marshalclub.org/join
    http://www.marshalclub.org/join
      http://www.marshalclub.org/join
        http://www.marshalclub.org/join
          http://www.marshalclub.org/join
            http://www.marshalclub.org/join
              http://www.marshalclub.org/join
                http://www.marshalclub.org/join
http://www.marshalclub.org/join
  http://www.marshalclub.org/join
    http://www.marshalclub.org/join
      http://www.marshalclub.org/join
        http://www.marshalclub.org/join
          http://www.marshalclub.org/join
            http://www.marshalclub.org/join
              http://www.marshalclub.org/join
                http://www.marshalclub.org/join




Your email settings: Individual Email|Traditional
Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch to Fully Featured
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe

__,_._,___

No comments:

Post a Comment